چکیده:
انسان برخوردار از نیروی تعقّل و اندیشه، از آغاز آفرینش همواره به دنبال دستیابی به کیستی خود، خاستگاه و مقصد خود است. «بهشت»، کمال مطلوب و غایت آرزوی همۀ مومنان و خداجویان، در کلام آسمانی مکرّرا وعده داده شده و از این رو با تهذیب نفس و تزکیۀ باطن پیوسته در طلب آنند. از زمان ورود اسلام به ایران، ادب فارسی از جلوههای قرآن و حدیث و حقایق دینی تاثیر یافت. «بهشت» نیز که در زمرۀ همین جلوههاست، از عناصری به شمار میآید که بستر وسیعی برای تصویر آفرینی در ادب فارسی ایجاد نموده است. مولوی، شاعر و عارف بزرگ ایران که مثنوی خود را با یادکرد خاستگاه آغازین و حسرت بازگشت بدان شروع نموده، به بهانههای مختلف، اشارههای گوناگونی به بهشت و متعلّقات آن دارد. این مقاله قصد دارد تا با کاوشی در مثنوی معنوی شریف، تعلیمات و دیدگاههای ادبی عرفانی مولوی را در سایهسار مفاهیم بهشتی به بوتۀ تحقیق گذارد. دستاورد پژوهش، نشان میدهد که بهشت مورد نظر مولوی، اعمال نیک و پسندیدهی آدمی است، که صوفیان از آن به بهشت دل تعبیر میکنند.
Man with the power of reason and thought, from the beginning of creation, always seeks to achieve his cyst, his
origin and his destination. Paradise, the desired perfection and ultimate wish of all believers and theologians, is
repeatedly promised in heavenly Word and hence continuously seeks it with self-purification and inner
purification. Since the arrival of Islam in Iran, Persian literature has been influenced by the manifestations of the
Qur'an, hadith, and religious truths. Paradise, which is among these manifestations, is one of the elements that
has created a wide platform for illustration in Persian literature. Rumi, the great Poet and Mystic of Iran who
started his mathnavi by remembering its early origin and yearning for its return, has various references to
Paradise and its belongings under various pretexts. This article aims to explore the spiritual mathnavi of Sharif
and research rumi's mystical literary teachings and perspectives in the shadow of Paradise concepts. The
achievement of the research shows that Rumi's desired paradise is the good deeds of man, from which Sufis
interpret it as paradise of the heart.
خلاصه ماشینی:
بررسی نگرش مولوی به ویژگیهای بهشت در کتاب مثنوی فاطمه بیت سیاح کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی، مدیر متوسطه دوم شهرستان حمیدیه چکیده انسان برخوردار از نیروی تعقّل و اندیشه، از آغاز آفرینش همواره به دنبال دستیابی به کیستی خود، خاستگاه و مقصد خود است.
در شعر و نثر فارسی نیز صاحبان آثار و افکار، نقطهنظرات خود را بر پایۀ مشرب فکری خود بیان کردهاند و بعضاً توسّط پژوهشگران مورد نقد و تحلیل قرار گرفته است: - بازتاب بهشت و جهنّم در متون منثور عرفانی از آغاز تا پایان قرن هشتم عرفانی، پایاننامۀ ارشد سعیده محمودآبادی، دانشگاه ارومیه، 1394.
از خطب بشناس شاخ سدره را گرچه هر دو سبزه باشد ای فتی (مولوی، 1368، 5: 1101) مولوی از رودخانه یا چشمه ای در بهشت به نام سلسبیل یاد کرده و آورده است: در دل سفره نگردد مستحیل مستحلیش جان کند از سلسبیل (همان، 1368، 1: 1475) منبع سخن او در این بیت سورهی دهر، آیهی 18 است: عَیناً فیها تُسَمّی سَلسَبیلاً.
حیات طیبه: از دیگر نعمت های خداوند در بهشت است، که به انسانها وعده داده شده است: او وظیفه داد و تو عمر و حیات و عده اش زر وعدهی تو طیّبات (مولوی، 1368، 6: 3129) ماخذ این بیت مولانا سورهی مبارکهی نحل، آیهی 99 است.