چکیده:
مقاله ی حاضر به بررسی روابط ایران و آلمان از آغاز دوره پهلوی تا پایان مقطع جنگ جهلی دوم (۱۳۲۴-
1304 ه ش) می پردازد. در این میان» ایران از جمله این کشورها به شمار می آمد که هم دارای منابع
عظیم نفتی بود و هم از نظر استراتژیکی از جایگاه والایی برخودار بود. در این بین نگاه دولت مردان ایرانی
به کشوری همچون آلمان و امیدهایی که به این کشور بسته بودند. دراین که به روش توصیفی و تحلیلی
میباشد در صدد پاسخ به دلایل اصلی عدم موفقیت دو کشور در بهره برداری از این رابطه چه بوده است؟ به
طور کلی بعد از روی کارآمدن رضاشاه و در نتیجه ی اتخاذ سیاست گرایش به نیروی خارجی سوم و اجرای
برنامه های نوسازی ازسوی وی و نیز مسیله بازسازی خرابی های ناشی از جنگ جهلی اول در آلمانء روابط
دو کشور در زمینه های مختلف گسترش یافت. تا این که در مقطع زمانی جنگ جهانی دوم به قطع روابط
انجامید. در این پژوهشء ابتدا خلاصه ای از روابط ایران و آلمان تا قبل از به قدرت رسیدن رضاشاه بیلن می
شودء سپس این روابط در دوره حکومت این پادشاه مورد بررسی قرار می گیرد و در ادامه به چگونگی
روابط دو کشور در مقطع زمنی جنگ جهانی دوم پرداخته می شود.
خلاصه ماشینی:
در اين که به روش توصيفي و تحليلي ميباشد در صدد پاسخ به دلايل اصلي عدم موفقيت دو کشور در بهره برداري از اين رابطه چه بوده است ؟ به طورکلي بعد از روي کارآمدن رضاشاه و در نتيجه ي اتخاذ سياست گرايش به نيروي خارجي سوم و اجراي برنامه هاي نوسازي ازسوي وي و نيز مسيله بازسازي خرابي هاي ناشي از جنگ جهاني اول در آلمان ، روابط دو کشور در زمينه هاي مختلف گسترش يافت ، تا اين که در مقطع زماني جنگ جهاني دوم به قطع روابط انجاميد.
بر اساس همين اهميت در اين پژوهش به بررسي جريان نيروي سوم در طول سه دوره مختلف پرداخته شد و سوال اصلي مقاله در خصوص چگونگي حضور و اتخاذ نيوري سوم در ايران عصر پهلوي اول است که در پاسخ يافته هاي مقاله با استفاده از مولفه هاي نظري موازنه تهديد که مدعي بر گرايش به اتحاد بر اساس تهديد مشترک ميباشد بر اين محور استوار است که در عصر پهلوي اول ايران براي مقابله با نفوذ روس و انگليس متکي به سه نيروي مختلف فرانسه ، آلمان و امريکا به عنوان نيروي سوم بوده است که حضور استعمارگران به منزله تهديد مشترک در اين نوشتار تلقي شده ، چه بسا زمانيکه نيروي سوم به دو کشور استعمارگر نزديک ميشده ومنافع خود را در برخي زمان ها در همسويي با آنها ميديد از اتحاد با ايران خارج و به تعهدات خود پايبند نبود.
(٣٨) دولت آلمان نيز به اين امر اعتراف داشت که همکاري اقتصادي شوروي و ايران نه تنها به سود دو کشور بلکه براي حفظ و توسعه روابط بازرگاني ايران و آلمان ضروري است .