چکیده:
هدف پژوهش حاضر بررسی تطبیقی حکومت در اندیشة سیاسی نائینی و مطهری است. مسئله اصلی این است که چگونه میتوان وجوه اشتراک و افتراق اندیشة سیاسی نائینی و مطهری درباره حکومت را با ارجاع به شرایط حاکم بر دوره مشروطه و انقلاب اسلامی توضیح داد؟ بههمین منظور با روش هرمنوتیک زمینهگرای اسکینر نشان داده شد که اختلافنظری میان دو متفکر وجود ندارد. هر دو به مشروعیت الهی و مردمی فقیه در دوران غیبت امام معصوم باور دارند و نقش او نیز در جامعه نقش یک ایدئولوگ و وظیفهاش نظارت بر اجرای صحیح ایدئولوژی در جامعه اسلامی است. نائینی بهدلیل حضور در فضای اصلاحطلبی، با نگاهی مثبت و تعاملگرایانه و با استفاده از ظرفیتهای مکنون در فقه شیعه، خواستار اصلاح روند حکمرانی و نه برچیدن آن بود؛ اما مطهری بهدلیل قرارگرفتن در فضای انقلابیای که مارکسیسم ایجاد کردهبود، با بهرهگیری از ظرفیتهای فکری شیعه و نگاهی منفی و انتقادی به مؤلفههای مارکسیسم، بهدنبال تشکیل حکومت اسلامی با نظرات خاص خود بودهاست
The aim of the present study is a comparative study of government in Naini and Motahhari political thought. The main question is how to explain the commonalities and differences between Naini and Motahhari political thought about government by referring to the conditions prevailing during the constitutional period and the Islamic Revolution? For this reason, with Skinner's contextual hermeneutic method, it was shown that there is no difference of opinion between the two thinkers. Both believe in the divine and popular legitimacy of the jurist during the absence of the Infallible Imam, and his role in society is the role of an ideologist and his duty is to monitor the correct implementation of ideology in Islamic society. Naini, because of his presence in the reformist atmosphere, with a positive and interactive view and using the hidden capacities in Shiite jurisprudence, wanted to reform the process of governing and not to dismantle it; But Motahhari, because of his position in the revolutionary atmosphere created by Marxism, sought to form an Islamic government with his own views by using the Shiite intellectual capacities and looking negatively and critically at its components, by ideologizing religion
خلاصه ماشینی:
مسئله اصلي اين است که چگونه ميتوان وجوه اشتراک و افتراق انديشۀ سياسي نـائيني و مطهري درباره حکومت را با ارجاع به شرايط حاکم بر دوره مشـروطه و انقـلاب اسـلامي توضيح داد؟ به همين منظور با روش هرمنوتيک زمينه گـراي اسـکينر نشـان داده شـد کـه اختلاف نظري ميان دو متفکر وجود ندارد.
گرچه تاکنون کتب و مقالات متعددي پيرامون انديشه هـاي ايـن دو فقيـه نگاشـته شده است ، اما پژوهش حاضر از منظري متفاوت با رفتن سراغ حاشـيه بـه جـاي مـتن و بـا رويکردي تحليلي ـ تطبيقي بدنبال واکاوي زمينه هاي تاريخي و ايدئولوژيکي شکل گيـري انديشه هاي آنان بوده است و به اين مسئله اصلي ميپـردازد کـه چگونـه مـيتـوان وجـوه اشتراک و افتراق انديشۀ سياسي نائيني و مطهري را در مسئله حکومت با ارجاع به شرايط حاکم بر دوره مشروطه و انقلاب اسلامي توضيح داد؟ مـيتـوان ادعـا کـرد کـه نـائيني و مطهري درون ادبيات علوم دينـي شـيعي و در چـالش بـا گـرايش هـا و علـوم غيردينـي نظريه پردازي کرده اند.
١٢٨ امام خميني، که تأثيرگذاري او بر مطهري بيترديد بـيش از فقهـاي ديگـر اسـت ، بـراي اولين بار در تاريخ سياسي شيعه از تشکيل حکومت اسلامي به دست فقيه سخن ميگويـد: «هرگاه کسي اين دو خصوصيت (آگاهي از قانون و عدالت ) را دارا باشد، اقـدام بـه ايجـاد حکومت کند، براي او همين ولايتي ثابت است که براي رسول اکرم بوده و بـر همـه واجب است از وي اطاعت کنند.