چکیده:
مهاتما گاندی و متألهان رهایی بخش آمریکای لاتین دو نمونۀ مهم دینی در مبارزات سیاسی و اجتماعی در سدۀ بیستم هستند. گر چه سنّت دینی و فضای فرهنگی زمینهای این دو متفاوت هستند با این حال مشترکاتی دارند که امکان مقایسۀ آنها را میسر میکند. این مقاله به شیوهای مقایسهای و تحلیلی آنها را در سطوح مبانی، روش و هدف مقایسه میکند. آنها پیوندی انتقادی با سنّتهای دینی خود دارند، معتقد به دیدگاهی زمینهمند و متوجّه تحولات اینجهانیاند، به فقرزدایی و عدالتجویی توجّه دارند و پراکسیس را بسیار مهمتر از نظریهپردازی صرف میدانند. با این حال متالهان رهاییبخش، متاثر از اندیشههای مارکسیستی، خواستار تغییر ساختارهای ناعادلانۀ سیاسی و اقتصادیاند، ولو این تغییر به بهای روش مبارزۀ خشونت آمیز باشد. نزد آنها هدف اهمیتی بیش از وسیله دارد. اما گاندی با تأکید بر تحول معنوی و اخلاقی افراد، معتقد است هدف و وسیله (روش) جداییناپذیرند و روشهای خشونتآمیز منجر به قیدهایی سختتر از قیدهای استعمار میشوند. گاندی در این راه متاثر از اندیشههای لئو تولستوی است و موعظۀ فراز کوه مسیح است. او گرچه بعضی از آرمانهای سوسیالیستی را میپسندد اما منتقد شیوه و ساختار مبارزاتی آنها است.
Mahatma Gandhi, spiritual, political and social Hindu leader of India in the first half of twenty century, conducted a political and social struggle by his spiritual and religious values. Theologians of Latin America’s liberation theology started their opposition against the unjust political and economic structures of Latin America after 1960s. Despite their different religious traditions and cultural atmospheres, Gandhi and liberation theologians had comparable features in bases, methods and ends. They had critical relations to their religious traditions, believed in contextual viewpoints, tried for this-worldly changes, removing poverty and injustice and argued that praxis is more important than mere theory. Liberation theologians emphasized on Marxist thoughts and tried to change unjust political and economic structure, even by violent methods of struggle. So, ends are more important than means. But Gandhi, with his emphasis on spiritual and moral transformation, believed in inseparability of ends and means. He argued that violent methods would lead to more severe constraints than that of colonialism. In these thoughts Gandhi was influenced by Leo Tolstoy’s thoughts and Jesus’ Sermon on the Mount. He was in contrary with socialist struggling groups in India.
خلاصه ماشینی:
اما گاندي با تأکيد بر تحول معنوي و اخلاقي افراد، معتقد است هدف و وسيله (روش ) جداييناپذيرند و روش هاي خشونت آميز منجر به قيدهايي سخت تر از قيدهاي استعمار ميشوند.
بنابراين دو جريان مذکور به شيوه اي تحليلي مورد بررسي مقايسه اي قرار ميگيرند و نشان داده ميشود که اين دو در مباني، روش و هدف چه شباهت ها و تفاوت هايي دارند و در وجوه معنوي و سياسي تا چه اندازه قابل مقايسه هستند.
2 گاندي جهاني عاري از فقر را جهان آرماني خود مي دانست ٣ و معتقد بود که اين کار نه با کمک هاي خيريه اي، بلکه با توزيع مناسب ثروت به همراه روش هاي اقتصادي معطوف به 4 ريشه کني فقر، امکان پذير است .
٥ نکتۀ ديگر در اين باره آن است که مارکسيست ها از طرفداران انترناسيوناليسم و صلح جهاني هستند، گاندي از اين وجه هم همان هدف را دنبال ميکند و ميگويد که فراتر از هند و منافع آن طرفدار برادري جهاني است البته به شيوة خودش .
3 در جمع بندي اين قسمت بايد گفت حقيقت والاترين هدف گاندي است که پيوندي نزديک و ناگسستني با روش عدم خشونت دارد.
- جهانبگلو، رامين ، گاندي و ريشه هاي فلسفي عدم خشونت ، ترجمۀ هادي اسماعيل زاده ، تهران ، ني، ١٣٨٨.
- جهانبگلو، رامين ، گاندي و ريشه هاي فلسفي عدم خشونت ، ترجمۀ هادي اسماعيل زاده ، تهران ، ني، ١٣٨٨.
- Brown, Robert McAfee, Gustavo Gutierrez; An Introduction to Liberation Theology, Maryknoll N.
- Brown, Robert McAfee, Gustavo Gutierrez; An Introduction to Liberation Theology, Maryknoll N.