چکیده:
واسطهگری یکی از ارکان مهم هر نظام اقتصادی است که بهعنوان حلقه واسط بین دو بخش تولید و مصرف ضمن تسهیل ارتباطات بینبخشی، امکان انتقال اطلاعات بین این دو بخش و تنظیم انتظارات منطقی و عقلایی هر دو بخش را فراهم میسازد. این در حالی است که با نگاهی پژوهشمحور به منابع اسلامی میتوان به آموزههایی راهبردی برای پیشبرد بهتر این فعالیت اقتصادی پی ببریم. هدف این تحقیق که به روش تحلیلی نظری انجام پذیرفته، تمرکز بر سیره نظری و عملی رسول اکرم و تبیین و ترویج درسهایی آموزنده پیرامون واسطهگری اقتصادی از سیره مذکور است. ازجمله مهمترین یافتههای این پژوهش میتوان به معرفی آموزههایی از سیره نبوی چون ارزشگذاری به اشتغال و کار، ارزشگذاری به خدمترسانی به مردم، تاکید بر فروش کالا پس از تحویل گرفتن آن، تاکید بر حذف واسطههای غیرضرور، نهی تجار از تقلب، نجش و غش در معامله، توصیه به آسانگیری در خرید و فروش، منع از انحصار و احتکار و... اشاره داشت.
خلاصه ماشینی:
بنابراين ميتوان اذعان کرد بخش واسطهگري بهعنوان يکي از ارکان نظام اقتصادي اسلام بايستي در وهلۀ اول ذيل اهداف مياني نظام اقتصادي اسلام، همچون عدالت اقتصادي، توسعه رفاه و امنيت در جامعه اسلامي و تلاش براي دستيابي به رشد اقتصادي به همراه استقلال و آزادي اقتصادي و در وهلۀ نهايي ذيل اهداف غائي، همچون تربيت، رشد، هدايت مردم به سمت صراط مستقيم و شناخت باريتعالي و قرب به او قرار گيرد تا آثار و برونداد آن در جهت تحقق آن اهداف قرار داشته باشد.
رسول اکرم( ميفرمايند: فرد بازاري بايد چند خصلت داشته باشد؛ در غير اين صورت عقلايي است که دست به خريد و فروش نزند: يکي اينکه در معاملهاش ربا موجود نباشد؛ دوم در معامله قسم نخورد؛ سوم عيب کالا را پنهان نسازد؛ چهارم هنگام فروش از کالاي خود تعريف نکند؛ و پنجم کالايي را که خود ميخرد، مزمت نکند (مجلسي، 1386، ص 348).
در يک دستهبندي مجزا ميتوان به ويژگيهاي ذيل اشاره داشت: ـ فراگيري احکام شرعي معاملات: با نگاهي به سيره حضرت رسول( درمييابيم که ايشان بسيار بر اين نکته که فرد بايستي در ابتدا احکام شرعي را بياموزد و سپس به فعاليتهاي اقتصادي همانند خريد و فروش ورود پيدا کند، تأکيد داشتهاند.
در ادامه بهعنوان نمونه چند مورد از اين نواهي اشاره ميشود: رسول اکرم( ميفرمايند: «کسي که با مسلماني (در خريد و فروش) تقلب کند يا به او ضرر رساند و يا با او نيرنگ و حيله کند، از ما (مسلمانان) نيست (نهجالفصاحه، 1386، حديث 993).