چکیده:
یکی از مفاهیم مهم و کلیدی در مباحث اخلاق و فلسفه اخلاق، حکمت عملی است. دانستن چیستی این مفهوم از نظر ارسطو به این جهت اهمیت دارد که وی از طرفی میراثدار اسلاف بزرگی چون سقراط و افلاطون است و از طرف دیگر، کتب و آثارش پس از ترجمه و مطالعه توسط اندیشمندان اسلامی مانند کندی و فارابی، مبدأ و محور علم اخلاق، اخلاق فلسفی و اخلاق اسلامی قرار میگیرد. بدینسان در این نوشتار، که با روش توصیفی تحلیلی انجام گرفته است، چیستی حکمت عملی، از طریق مقایسه آن با سایر فضائل عقلی در نظر ارسطو مشخص شده است. نتیجه تحقیق اینکه عقل شهودی، که متکفل بدیهیات است، در کنار شناخت علمی که توانایی بر اقامه برهان است، حکمت نظری با موضوع عالیترین موجودات را تشکیل میدهد و حکمت نظری نیز با مبادی خود، از مبادی توانایی عملی (تخنه یا فن) و حکمت عملی (فرونسیس) بهشمار میرود. حکمت عملی یا فرونسیس از عقل نظری وام میگیرد و به عقل عملی وام میدهد و به تعبیر دیگر، معلول عقل نظری و علت (اعدادی) عقل عملی برای عمل اخلاقی است.
Practical philosophy is among the key concepts in ethics and philosophy of ethics. To Aristotle, knowing the quiddity of this concept is important because, on the one hand, he was a successor of great ancestors such as Socrates and Plato, and on the other hand, his books and works, after being translated and studied by Islamic thinkers such as Kennedy and Farabi, have been the foundation and source of Ethics, philosophical ethics and Islamic ethics. Thus, using the descriptive-analytical method, this paper investigates the nature of practical philosophy by comparing it with other intellectual virtues from Aristotle’s perspective. The results show that along with scientific cognition (the ability to present arguments), intuitive intellect, which deals with self-evident premises, constitutes theoretical philosophy on the subject of the best beings. The principles of theoretical philosophy are the principles of practical ability (techne/technique) and practical philosophy (phronesis). Practical philosophy or phronesis borrows from theoretical intellect and lends to practical intellect. In other words, it is the result of theoretical intellect and the (numerical) cause of practical intellect for moral action.
خلاصه ماشینی:
( فارابی، 1991، ص46-47 و ابن سینا، 1404، ص 12) حکمت عملی در نظر ارسطو یکی از فضایل جزء خردمند نفس بهمعنای واقعی (عقل نظری) است که از سایر فضایل این جزء بهعنوان مبادی بهره میبرد و سپس زمینه را برای عقل عملی و میل (اراده) فراهم میکند تا فعل اخلاقی محقق شود؛ از اینرو از دیدگاه ارسطو، حکمت عملی عبارت از ملکه و اسـتعدادی عقلانی در انسان است که وجود این استعداد موجب میشـود تـا انسـان بتوانـد بـا بهرهگیـری از قواعدی همواره در کنشها و افعال خود در راستای نیل به فضایل اخلاقـی گـام بـردارد.
ارسطو در تقسیمبندی چهارمی، عقل عملی را در ذیل عقل بهرهمند از خرد، اینگونه مطرح میکند: جزء خردمند نفس نیز دارای دو بخش خواهد بود که جزئی خرد را بهمعنای واقعی در خویشتن دارد و جزء دیگر دارای این توانایی است که بشنود؛ یعنی اطاعت کند، همانگونه که کودک، سخن پدر را میشنود.
سه فضیلت از فضایل مذکور، جنبه تئوری دارد (عقل شهودی، شناخت علمی و حکمت نظری) و به تعبیر ارسطو با موجوداتی سروکار دارد که علل وجودشان، تغییرناپذیر است.
به تعبیر دیگر، عقل نظری کارکردهایی دارد (سروش، 1393، ص152و171 و مصباح و محمدی، 1398، ص118-119) که دو مورد از مهمترین آنها عبارت است از: درک بیواسطه بدیهیات و استدلال در نظریات، که این دو، بر عقل شهودی و شناخت علمی به اصطلاح ارسطو منطبق است.
(ملکیان، 1377، ج1، ص297) ارسطو در جای دیگر میگوید: در جزء اخلاقی نفس نیز دو نوع نیرو وجود دارد که یکی فضیلت طبیعی است و دیگری فضیلت به معنی دقیق، و این فضیلت اخیر بدون حکمت عملی شکوفا نمیگردد.