چکیده:
با توجه به پیامدهای منفی و چالشبرانگیز پدیدهی سیاستزدگی در بین جوامع بهخصوص کشور ایران، موضوع سیاستزدگی یکی از مباحث پراهمیتی است که در سالهای اخیر مورد توجه تحلیلگران اسلامی و سیاسی کشور قرار گرفته است. از اینرو پژوهش حاضر، با روش توصیفی- تحلیلی و گردآوری اطلاعات کتابخانهای، علل بروز پدیده سیاستزدگی در بین جوامع را مورد بررسی قرار دادهاست و به بیان راهکارهای جلوگیری از این پدیده پرداخته است. پس از بررسی مسائل مذکور در این رساله، به این مهم، دست مییابیم که استحکام و انسجام هر جامعهای، توجه به قانون و رعایت آن است و سیاستپذیری در جامعه به منزله پذیرش منطق قانون است. با وجود این، برخی از انسانها روی از قانون بر میگردانند و قانونشکنی میکنند. برای تبیین دلایل سیاستزدگی همانند هر پدیده اجتماعی دیگر باید از زوایای مختلف به آن نگاه کرد. بهطور کلی عوامل اقتصادی، قانونی، مدیریتی و اجتماعی-فرهنگی در سیاستزدگی افراد اکثر جوامع تاثیرگذارند. لذا بیتوجهی بههریک از این عوامل میتواند منجر بهقانونگریزی افراد در جامعه شود. همچنین در کشور ایران، نظامی که داعیه اسلامی بودن را دارد، نهایت سعی خویش را در به حداقل رساندن سیاستزدگی افراد در جامعه بنماید و سعی در قانونپذیر نمودن شهروندان خویش با در نظر گرفتن شرایط زمان و مکان بدارد. سیاست همزاد آدمی بوده است و عجیب است که سیاستزدگی نیز چنین عمری دارد. در هر دوره تاریخی دلایل متعددی برای سیاستزدگی وجود داشته است و دارد و خواهد داشت مانند: عوامل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی که هریک از این عوامل در جوامع مختلف، میزان و جهتش متفاوت است و بعضا میتوان گفت سلسله و مجموعهای از این عوامل مسبب سیاستزدگی و هنجارشکنی خواهدشد؛ سیاستزدگی یک ناهنجاری است که حتما باید برطرف شود. مخصوصا در دنیای امروز اگر سیاستزدگی نهادینه شود، امکان توسعه وجود نخواهد داشت.
خلاصه ماشینی:
پرسش اصلی در این نوشته بر گرد عوامل سیاست زدگی در میان حوزویان و راهکارهای برون رفت از آن شکل گرفته و در پاسخ، این فرضیه ارائه شده است که با توجه به اموری چون دگرگونی و انعطاف، جانبداری، قدرت خواهی و خواهش مشارکت در سیاست، هرچند با توجه به روحیه علم و پرهیزکاری در میان حوزویان، سیاست زدگی کمتر جای جولان می یابد، در برخی مواقع و در میان تعدادی از آنان و به ویژه طلاب جوان می توان عوامل سیاست زدگی را در اموری چون تحلیل های تقلیدی، خودحق پنداری و انحصارطلبی، تحلیل و رفتارهای افراطی و تفریطی، و فعالیت های خلاف شرع و قانون پی جویی کرد و با روش هایی چون آگاهی بخشی علمی، گسترش سعه صدر و شکیبایی، تقویت روحیه اجتهاد و آزاداندیشی، و تقویت اعتدال و عقلانیت به برون رفت آنان از سیاست زدگی امیدوار بود.
تعامل نانوشته میان «جانبداری» و «قدرت»، آن هم در جوامعی که حزب سیاسی به معنای دقیق وجود ندارد یا وجود دارد، اما نقش نهادینه بازی نمی کند، به گونه ای است که در میان این افراد، لگام احساسات رها شده، بسیار زود و حتی بدون منطق و استدلالی مشخص، با توجه به پیشانگاشته ها و تصوراتی سنگ شده، به نتیجه ای قطعی و صددرصدی می رسند و دیگران را به برچسب های مختلف و متعدد متهم می کنند؛ امری که سیاست زدگی را شدت می بخشد و جامعه را دچار تشتت، کینه پراکنی و کینه کشی فراگیر می کند .