چکیده:
مصر مدتها جزئی از امپراتوری عثمانی بود و ایران نخست در آنجا دفتر کارپردازی داشت که به تدریج به سرکنسولگری، نمایندگی سیاسی و سفارت تبدیل شد. با شناخت فراز و نشیبهای این رابطه، می توان به درک ارتباطات در زمان حاضر دست یافت. ایران از نخستین کشورهایی بود که استقلال مصر را به رسمیت شناخت و رابطه را به سطح سفارت ارتقاء داد. این موضوع نظر مصریها را نسبت به ایران جلب کرد، چندان که در برخی از مشکلات با انگلستان، به نمایندة ایران در جامعة ملل متوسل شدند. مقاله حاضر به دنبال آن است تا رابطة ایران و مصر را از زمان تاسیس کارپردازی تا تاسیس سفارت بررسی نماید. در روند بررسی روابط دو کشور از اسناد وزارت امور خارجه استفاده شده است.
خلاصه ماشینی:
چه عواملي موجب شد تا ايران در دورة قاجار،در مصر دفتر کـارپردازي و سـپس سرکنسولگري تأسيس کند؟ استقلال مصر چه تأثيري بر اين روابط داشت ؟ پاسخ را بايد در وضعيت اتباع ايراني مقيم مصر و نيـاز بـه حضـور در يکـي از مهـم تـرين ايالـت هـاي امپراتوري عثماني جست و جو کرد.
سندي در دست است ؛احتمالا از حدود سال ١٢٥٠ق ، يعني اواخر دورة فتحعلي شاه يـا اوائل دورة محمد شاه ،که بنابر آن ،ميرزا جعفر خان ، ايلچي مخصوص شاه مأمور شد تـا در خصوص اعزام محصل به مصر تحقيقات کندو در گزارشي به شاه نتيجۀ کار را چنين شرح مي دهد: «در باب فرستادن پنجاه نفر به مصرکه قلمي فرموده بودند کمترين گزارش را بـا آدم خود نوشت که در مصر جناب جلالت نصاب محمد علي پاشا چنين عرض نمايد کـه اولياء دولت قاهره از خواهش به ما در خصوص تربيت کردن هزار نفر جوانـان بـه جنـب اهل ايران بسيار بسيار خوشحال شدند که ما به اين شدت مرحمـت جنـاب شـاه راضـي نمي شويم علي العجاله ،قريب پنجاه نفر خواهم فرسـتاد.
) با توجه به حضور ايرانيان در مصر، دولت ايران بر آن شد تا براي انجام امور مربوط به اتباع خود در قاهره نمايندگي تأسيس کند، اما مشکلي اساسي وجـود داشـت : مصـر جزء امپراتوري عثماني بود و نمي توانست به طور مستقيم با ايـران رابطـه داشـته باشـد.
). نماينـدة ايران در گزارش خود به وزارت امور خارجه در خواست کـرد، بـا توجـه بـه اينکـه مصـر از کشورهاي بزرگ اسلامي است ، دولت ايران بلافاصله استقلال آن را به رسـميت بشناسـد و وکالت سياسي را به سفارت ارتقاء دهد.