چکیده:
استعاره از مهمترین ابزارهای انتقال زبان از کاربرد حقیقی به کاربرد مجازی و ادبی آن است. از طرفی امروزه استعاره در غرب دیگر خاص شعر و ادبیات و ابزاری برای آراستن کلام نیست؛ بلکه استعارهها به حوزۀ اندیشه و شناخت واردشده و از چشماندازهای مختلف در بسیاری از علوم به کار گرفته شده است. در حوزۀ شعر نیز کاربرد استعاره در عواطف بشری همواره موردتوجه بوده است؛ چراکه عواطف انسان همواره بهعنوان یک حوزۀ مبدأ در ساختارپردازی استعاری مفاهیم متنوع در اغلب زبانها به کار گرفته میشوند و از الگوهای فرهنگی هر زبان بهره میبرند. خاقانی، ازجمله شاعرانی است که در بهرهگیری از استعارات بدیع و تازه در شمار خلاقترین شعرای فارسیگوی قرار دارد. هدف مقاله حاضر بررسی کاربرد و فراوانی نگاشتنامهای مفهومی در شعر خاقانی با رویکرد مجاز مفهومی یا استعارۀ مفهومی و تحلیل دادههای شعر خاقانی میباشد و با بررسی در حوزۀ عاطفۀ خشم میتوان به این نتیجه رسید که حدود 160 بیت، مربوط به عاطفۀ خشم و مترادفات آن است. البته سه حوزۀ مبدأ «تغییر حالت»، «تغییر نگاه» و «بیتابی» را میتوان در یک حوزۀ مبدأ تغییر فیزیکی گنجاند. درنهایت حوزۀ مبدأ «خشم درخطشدن است» و «خشم طیرهشدن است» پربسامدترین حوزۀ مبدأ برای مفهومسازی خشم در دیوان خاقانی است.
Metaphor is one of the most important tools for transferring language from its real usage. On the other hand, today metaphor in the west is no longer specific to poetry and literature and tool for adoring the word; rather, metaphors have entered the realm of thought and cognitions and have been used from different perspectives in many sciences. In the field of poetry, the use of metaphor in human emotions has always been considered; because human emotions have always been used as a source of origin in the metaphorical structuring of various concepts in most languages and take advantage of the cultural patterns of each language. Khaghani is one of the most creative Persian-speaking poets who use novel and fresh metaphors. The purpose of this article is to study the frequency of usage of conceptual writings in Khaghani’s poetry with a permissible conceptual approach or conceptual metaphor and to analyze the data of Khaghani's poetry. In fact, the three domains of origin “change of state” “change of gaze” and “impatience” can be included in one domain of physical change. Finally, the field of origin “anger is in line” and “anger is outrage” are the most frequent field of origin for conceptualizing anger in Khaghani’s Divan.
خلاصه ماشینی:
کوچش (٢٠٠٠) در مقاله اي مينويسد، برخلاف جهاني بودن تجربۀ جسماني که بر اساس آن بسياري از استعاره هاي عاطفي همچون [انسان خشمگين ظرفي درفشار است ] را ميسازيم ، در بسياري از مفهوم سازيهاي استعاري عواطف شاهد جهانيبودن آن ها هستيم ، به اين دليل است که قاب گيري و کانون تجربي قلمرو مبدأ از فرهنگي به فرهنگ ديگر متفاوت است .
صراحي و عموزاده (١٣٩٢) به بررسي استعاره هاي مربوط به عاطفۀ خشم در زبان فارسي و انگليسي بر اساس الگوي شناختي- زباني ليکاف و کوچش پرداخته اند.
درنهايت ، استعاره ها بر اساس الگويي که کوچش براي تقسيم بندي استعارة احساس ارائه داده است به سه دسته تقسيم کرده اند و در پايان به اين نتيجه رسيده اند که خرابي/ويراني با بيشترين ميزان فراواني و پس ازآن آتش /گرما، تغيير فيزيولوژيکي و رفتار/ واکنش حيواني، با نسبت فراواني برابر، در جايگاه بعدي رايج ترين حوزه هاي مبدأ براي مفهوم سازي خشم در زبان فارسي است .
(افراشي، به نقل از ليکاف و جانسون ، ١٣٩٥) روان شناسان شناختي يکي از اولين آزمايش هايي که در جهت نشان دادن صحت استعاره هاي مفهومي و اينکه آن ها نه تنها در زبان ، بلکه در نظام ادراکي ما وجود دارند را ريگيبز و همکارانش انجام داده اند.
(ليکاف و جانسون ، ١٣٩٧) حوزة مبدأ گژنگريستن در اين ابيات براي نماياندن خشم به کار گرفته شده است (افراشي، ١٣٩٥)؛ زيرا يک نگاشت ساخت مند کژنگريستن به مقصد خشم درک ميشود).
Conceptual Metaphors of Happiness in Persian Language: a Body-Centered Analysis.