چکیده:
این مقاله به صورت توصیفی تحلیلی و نقادی به بررسی «عرفان پایولو کوییلو» و تطبیق آن با نهج البلاغه پرداخته است. عرفان در اصطلاح راه و روش رسیدن به خداست، در عصر حاضر عصر انفجار عرفان هاست که از عمر آنها کمتر از دو دهه می گذرد و در فراروی بشر انواع تفکر که هر کدام نوعی جذابیت دارد، گسترده شده است. پایولو کوییلو با خلق داستان های جذاب مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است. با این که در ادبیات مختص به خودش گاهی مبانی صحیح و قابل درکی را ارایه داده است، ولی در بین آنها مباحثی که تعداد آن ها نسبتا زیاد است افکاری مانند خدای خطاکار! رسیدن به رویای شخصی، تعریفی اشتباه از عشق و اعتقاد به سحر و جادو را به ذهن مخاطب القا می کند. و چون ادعای عرفانی نو و تفکری جدید ندارد و ضوابط خاصی در نظر نگرفته است، فرد بدون این که متوجه باشد دستخوش این القایات می شود. تاکنون کتاب خاصی در مورد این عرفان به نگارش در نیامده است و کتاب «جریان شناسی انتقادی عرفان های نوظهور» نوشته حمیدرضا مظاهری سیف به صورت گذرا و سطحی همه عرفان ها را بررسی کرده و کتاب «کژ راهه» نیز مجموعه ای از مقالات در مورد همه عرفان هاست. بخصوص این که کسی مبانی فکری پایولو کوییلو را به توجه به نهج البلاغه مورد نقد قرار نداده است. کتاب های پایولو کوییلو از طریق اینترنت در دسترس عموم است حتی با ممنوعیت نشر و توزیع این کتب همچنان براحتی قابل خرید هستند. این تحقیق سعی بر آن دارد پوچی و بی اساس بودن این تفکر را به تشنگان حقیقت و معرفت بشناساند.
خلاصه ماشینی:
در این میان، نویسنده ای به نام پائولو کوئیلو با استفاده از ادبیات روح را به سمت تعالی شخصی هدایت کرد، ولی به گونه ای که هر کس باید راه خود را فقط برای خود ترسیم می کرد و نیازی به پیامبر و دین نداشته باشد که این نیز ناشی از همان ضعف منابع وحیانی در غرب است.
پائولو کوئیلو از رهیافت افکار خود به داستان های جذاب نوعی تفکر و بینش را در بین مردم به خصوص جوانان ارائه داده است که فرد بدون این که متوجه شود و یا حتی گمان کند که از دین و آیین خود جدا شده این افکار را در ذهن می پروراند و نکته قابل توجه که باعث تمیز پائولو کوئیلو از دیگر عرفان ها شده است همین نکته باشد که او ادعای دین و یا حتی تفکری نو ندارد، بلکه تنها با داستان آن ها را در ذهن خواننده تزریق می کند.
نقد در مبانی فکری پائولو کوئیلو دین و در نتیجه مناسک دینی به تمسخر گرفته می شوند پذیرفتن این که ادیان الهی قبل از اسلام دچار تحریف شده اند قطعی است ولی نقطه ی مشترک همه ی ادیان الهی و غیر الهی داشتن مناسکی خاص برای پیوند انسان و موجود مافوق است، حضرت علی(علیه السلام) در باب اهمیت نماز می فرمایند: «اللَّهَ اللَّهَ فِي الصَّلَاةِ فَإِنَّهَا عَمُودُ دِينِكُمْ (نهج البلاغه، نامه47)؛ خدا را، خدا را، در باره نماز، چرا که ستون دین شماست».