چکیده:
در دورۀ معاصر و با اولویتیافتن تخصص در پژوهشهای ادبی، مطالعات میانرشتهای در نقد ادبی نوین به یک هویت و شاکلۀ مستقل در قالب گرایشی نو بدل شده است که از ارتباط میان حوزۀ روانکاوی و ادبیات میتوان به عنوان یکی از مهمترین آنان یاد کرد. از سویی، در نظریههای روانکاوی جدید، روش «تحلیل رفتار متقابل» که نخستینبار توسط «اریک برن» مطرح شد، به «تحلیل تبادلی» نظام رفتاری انسانها میپردازد و از تحلیل دادههای کلامی، رفتاری و پیشنویسهای زیستی، سعی در تفسیر کنشها و نتایج آن دارد؛ از سوی دیگر، شاهنامۀ فردوسی به عنوان متنی توانمند در ساخت و بهکارگیری عناصر داستان و ظرفیتهای بالای آن در دیالوگ، تبیین حالات، کنش، لحن و... میتواند به عنوان سوژهای مناسب در تحلیل با رویکرد متنمحورانه، قرار گیرد؛ درنتیجه این پژوهش بر آن است تا با روش توصیفیـ تحلیلی و بر اساس دادههای متنی، به شناخت حالات نفسانی و متعاقباً تحلیل روابط متقابل در سه شخصیت زال، کیکاووس و رستم بپردازد و به چرایی شکلگیری تراژدی رستم و سهراب با توجه به نظام تحلیلی برن دست یابد. بر اساس نتایج بهدستآمده، اگر سطح «بالغ» روان شخصیتهای داستان، مهارت هدایت «والد» را میداشت، شاکلۀ روایت رستم و سهراب، مسیر تراژدی را طی نمیکرد و غلبۀ جنبۀ «والد» در شخصیت کاووس و رستم و عدم حضور زال به عنوان «بالغ»، هستۀ اصلی شکلگیری این تراژدی به شمار میرود.
In contemporary times, with the priority given to specialization in literary research, interdisciplinary studies have become a new trend with an independent identity and form in current literary criticism. Psychoanalysis is one such specialized field whose relationship with literature is one of the most important of these relationships. Among the new psychoanalytical theories, "Transactional Analysis", first developed by "Eric Berne", is an efficient method to describe human behavior as codified. Ferdowsi's Shahnameh, is one of the most prominent classical narrative works in Persian literature, whose strength in employing narrative elements, dialogue, and characterization makes it a relevant subject for text-oriented analysis. Therefore, the present analytical descriptive research aims to analyze interactions of characters Za’al, Keikavos and Rostam based on the textual data. It is quite clear that if the "Mature" level of the characters' psyche had the guiding skill of the "Parent", the plot structure of Rostam and Sohrab's narrative would not follow the path of tragedy. In addition, the dominance of the "Parent" aspect in Keikavos and Rostam, and the absence of Za’al as an "Adult" is considered the core of the formation of this tragedy.
خلاصه ماشینی:
ايـن حالت هـا درنهايـت بـه وضعيت هايـي در زندگـي منتـج خواهـد شـد کـه بـه بـاور بـرن «مي توانـد بـه شـمار مـردم جهـان متنـوع باشـد» (١٣٩٤: ١٠٨) در ســوي ديگــر، شــاهنامۀ فردوســي ، عــلاوه بــر آنکــه داراي جنبه هــاي گوناگــون ملــي و اجتماعــي اســت ، بــه صــورت گســترده اي دربردارنــدٔە ظرفيت هــاي ادبــي در حــوزٔە 1 1 Eric Berne2 Transactional Analysis (TA) 3 Thomas Anthony Harris روايت پــردازي و متعاقبــاً تحليــل روانــي شخصيت هاســت کــه بــه واســطۀ مــوج نويــن پژوهش هــاي روان کاوانــه ، بــه ســوژٔە مهمــي در آثــار کلاســيک مبــدل شــده اســت ؛ پــس ادعــاي ايــن پژوهــش بــر آن اســت کــه بــا مبناقــراردادن سيســتم «تحليــل رفتــار متقابــل » اريــک بــرن ، مي تــوان بــراي روابــط ميــان شــخصيت هاي کيــکاووس و رســتم ، در تــراژدي «رســتم و ســهراب » پاســخ تــازه و تــا حــدودي اقناع کننــده اي يافــت و کنش هــاي رســتم در شکســتن عــرف روابــط شــاه و پهلــوان و همچنيــن دلايــل امتنــاع از دادن نــوش دارو توســط کاووس بــه رســتم ، تحليــل روان کاوانــه اي ارائــه داد.