چکیده:
یکی از ویژگیهای تصوف خراسانی که آن را از گونههای دیگر تصوف متمایز میکند، پیوندی است که با زندگی اجتماعی و مسائل پیرامون آن دارد. ازجمله موضوعات قابل تامل و بررسی در تصوف خراسانی مسئله سیاست است. تصوف خراسانی با وجود پذیرش نظریه سیاسی حاکم که به واقع همان نظام خلافت سنی بود، چندان از شیوه عملی سیاستورزان رضایت نداشتند. بدینمنظور ازطرفی در جهت نفی و اصلاح سیستم موجود کوشیدند، و ازطرفدیگر، به پیریزی ارزشهای جایگزین دست یازیدند. عمده فعالیت سیاسی صوفیان در سه قالب فعل (عمل)؛ اندیشه؛ و زبان، قابل بررسی هستند و عنوان «زبان سیاسی» عنوانی جامع برای آنها است. طبق بررسیهای صورت گرفته بیشترین هنجارگریزی و رفتارهای سیاسی صوفیه در حوزه اندیشه و سپس رفتارهای عملی صورت گرفته است. واضح است که بررسی و تحلیل متون صوفیه از منظر جامعهشناسی و نظریههای سیاسی میتواند جوانبی از این متون را آشکار کند که پیش از این در پردههای قدسی خود را پنهان ساخته بودند
خلاصه ماشینی:
بديهي است در نگاه نخستين بسياري از مواردي که در اين پژوهش به عنوان «مصداق زبان سياسي» تلقي شده اند، موضوعي صرفا ديني تلقي شوند، اما با در نظر گرفتن بافت تاريخي و سياسي سده هاي ميانه ، که از مهم ترين ويژگي هاي آن ، آميختگي دين و سياست بود، و هر گونه بدعتي در دين با واکنش سخت قدرت حاکم روبرو ميشد، اين عنوان توجيه پذيرتر ميشود.
در اين پژوهش ابتدا به بحث و بررسي پيرامون موضوع پرداخته ايم ، و سپس ضمن ارائه مختصري از تاريخ سده هاي ميانه که تصوف خراساني در آن شکل گرفته و باليده است [با تکيه بر مواردي که تصوف خراسان در مقابل آن موضع گرفته است ]، به بررسي و تحليل برخي از مهم ترين مصاديق زبان سياسي صوفيه خراسان اشاره کرده ايم .
نمونه هايي از اين دست که به شرح و تحليل اشعار انتقادي يک عارف و صوفي پرداخته باشند کم نيست اما درخصوص بررسي مبارزات سياسي صوفيان در پيوند با اصول مکتب عرفاني آن ها، پژوهشي انجام نشده است ؛ ضمن اينکه به وجوه گوناگون مبارزه سياسي صوفيه از يک سو و ارتباط بين متافيزيک عرفاني با امري مادي چون سياست ازسوي ديگر پرداخته نشده است .
اين توجه صوفيه به عوام و همچنين تلاش براي آموزش معارف عرفاني با زبان روزمره ، حساسيت متوليان دين را برانگيخت ؛ تاجاييکه حديقه ، که اولين مثنوي عرفاني است مورد طعن آنان واقع شده و شاعر ناگزير ميشود «از فقهاء بغداد در باب صحت عقيدٔە خويش و مطابقت کتاب حديقه با سنت و شريعت فتوي کند» (زرين کوب ، ١٣٣٩: ٢٩)، و يا بر بوسعيد خرده گرفتند که : اينجا مردي آمده است ، دعوي صوفي ميکند بر منبر بيت ميگويد و تفسير و اخبار نميگويد و خلق به يک بار روي به وي نهاده اند (منور،١٣٦٧: ج ١: ٦٩).