چکیده:
پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط بین متغیرهای جمعیت شناختی با باورهای غیرمنطقی مادران دارای فرزند مبتلا به اختلال روانی در بیمارستان های منتخب شهر تهران سال 1398 انجام گرفت. پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش کلیه مادران دارای فرزند مبتلا به اختلال روانی مراجعه کننده به بیمارستان های منتخب شهر تهران سال 1398 می باشند که از میان آن ها تعداد 194 نفر بصورت مبتنی بر هدف انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه ی اطلاعات جمعیت شناختی و پرسشنامه باورهای غیرمنطقی جونز بود. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری Stata نسخه 13 و آزمون های t-test، ضریب همبستگی اسپیرمن، تحلیل واریانس یکطرفه و رگرسیون خطی چند گانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد سطح اجتماعی- اقتصادی دارای رابطه معکوس و معنادار با نمره باورهای غیرمنطقی (زیرگروه های درماندگی، اجتناب از مشکل و بی مسئولیتی) بود. همچنین سطح پایینتر تحصیلات پدر و مادر دلالت معنادار بر سطح بالاتر نمره باورهای غیرمنطقی و تقریبا همه زیرگروه های آن داشت. علاوه بر این، نمره های باورهای غیرمنطقی و بی مسئولیتی در مادران خانه دار بالاتر بود. در نتیجه گیری کلی از پژوهش حاضر می توان بیـان کـرد کـه باورهـای غیرمنطقـی مـادر بـا ارزش گذاری اشتباه و تحریف های شناختی می تواند باعث بروز شرایط محیطـی متشنج در خـانواده شود. توصیه میشود مشاوران و درمانگران در مراکز درمانی باورهای غیرمنطقی را به خصوص در مادران با سطح اجتماعی- اقتصادی و تحصیلات پایینتر ارزیابی کرده و از تکنیک های موثر شناخته شده مانند درمان شناختی- رفتاری جهت کاهش باورهای غیرمنطقی آنان بهره بجویند
خلاصه ماشینی:
يافته ها نشان داد سطح اجتماعي - اقتصادي داراي رابطه معکوس و معنادار با نمره باورهاي غيرمنطقي (زيرگروه هاي درماندگي ، اجتناب از مشکل و بي مسئوليتي) بود.
توصيه مي شود مشاوران و درمانگران در مراکز درماني باورهاي غيرمنطقي را به خصوص در مادران با سطح اجتماعي - اقتصادي و تحصيلات پايين تر ارزيابي کرده و از تکنيک هاي موثر شناخته شده مانند درمان شناختي - رفتاري جهت کاهش باورهاي غيرمنطقي آنان بهره بجويند.
علاوه بر اين براي سنجش رابطه بين سطح اقتصادي اجتماعي و ميزان باورهاي غيرمنطقي، شاخص ميزان تمرکز٨ محاسبه شد که داراي دامنه مقادير بين ١- تا ١ است که مقادير نزديک به صفر دلالت بر عدم نابرابري، مقادير منفي دلالت بر بهره مندي بيشتر طبقات برخوردار و مقادير مثبت دلالت بر بهره مندي بيشتر طبقات کم برخوردار دارند(٢٠٠٤ ,Van Doorslaer &Koolman ).
پژوهش حاضر با هدف بررسي رابطه بين متغيرهاي جمعيت شناختي با باورهاي غير منطقي مادران داراي فرزند مبتلا به اختلال رواني در بيمارستان هاي منتخب شهر تهران سال ١٣٩٨ انجام شد.
داده هاي حاصل از پژوهش نشان داد سطح اجتماعي-اقتصادي داراي رابطه معکوس و معنادار با نمره باورهاي غيرمنطقي (زيرگروه هاي درماندگي، اجتناب از مشکل و بي مسئوليتي) است .
پژوهش حاضر همچنين نشان داد سطح پايينتر تحصيلات پدر و مادر دلالت معنادار بر سطح بالاتر نمره باورهاي غيرمنطقي و تقريبا همه زيرگروه هاي آن دارد.
يافته ها نشان داد مادران با سطح اجتماعي-اقتصادي و تحصيلات پايينتر جهت باور هاي غير منطقي مستعدتر مي باشند.