چکیده:
در نقشه سیاسی آمریکای لاتین، روزبهروز نیروهای ترقیخواه بیشتر از گذشته قدرتنمایی میکنند. انتخاب گوستاوو پترو در کلمبیا جدیدترین نمونه آن است. بر همین اساس، هدف مقاله حاضر، بررسی و شناخت علل یا عواملی است که به چرایی و تداوم به قدرت رسیدن رهبران ترقیخواه در آمریکای لاتین بویژه در دو دهه اخیر میپردازد، میباشد. روش پژوهش در این مقاله بصورت توصیفی- تحلیلی بوده و سوال مطرح شده در این مقاله آن است که روند ترقیخواهی نوین در آمریکای لاتین به چه صورت است؟ در پاسخ، به این فرضیه میرسیم که در قرن حاضر روند ترقیخواهی در آمریکای لاتین را میتوان به دو برهه زمانی پیش و پس از فوت هوگو چاوز رئیس جمهور سابق ونزوئلا در سال 2013، تقسیم نمود؛ فوت چاوز بعنوان یک رهبر کاریزماتیک، روند گرایش عمومی به چپگرایی را با وقفهای چند ساله مواجه ساخت. از طرفی، بیتوجهی زمامداران راستگرا در آمریکای لاتین به مطالبات قشر عموما فقیر جامعه، رشد اقتصادی پایین در کنار ضعفهای ساختاری، سرمایهگذاری و بهرهوری پایین همراه با فشارهای تورمی قوی، شکنندگی سیستم بهداشتی، فرسایش نهادها و سطوح بالای فقر، شرایط را بیش از گذشته برای ظهور ترقیخواهان این منطقه فراهم ساخته است. یافتههای این پژوهش حاکی از آن است که شاهد گرایش روزافزون به جناحهای چپ در آمریکای لاتین طی دو دهه گذشته بودهایم و این عامل بیش از هر چیز، انعکاس فریاد لاتینیها در برابر بیتوجهی رهبران راستگرا به خواست عمومی در جهت رفع فقر، بیتوجهی به عدالت اجتماعی و مخالفت با مداخلات ایالات متحده آمریکا در امور داخلی این کشورها بوده است.
خلاصه ماشینی:
طبق نظرسنجیها، پیشبینی میشود که در انتخابات اکتبر (مهر ماه 1401) برزیل، جناح راست که بولسونارو رئیس جمهور فعلی را نامزد نهایی خود معرفی کرده است از کاندیدای ترقیخواه لوئیز ایناسیو لولا داسیلوا شکست بخورد و لولا داسیلوا بار دیگر بر مسند ریاست جمهوری بزرگترین اقتصاد منطقه آمریکای لاتین تکیه زند.
طبق نظرسنجیها، پیشبینی میشود که در انتخابات اکتبر (مهرماه 1401) برزیل، Ivan Duque جناح راست که بولسونارو رئیس جمهور فعلی را نامزد نهایی خود معرفی کرده است از کاندیدای ترقیخواه لوئیز ایناسیو لولا داسیلوا شکست بخورد و لولا داسیلوا بار دیگر بر مسند ریاست جمهوری بزرگترین اقتصاد منطقه آمریکای لاتین تکیه زند.
روند انتخاب رهبران مخالف سیاستهای تفوقطلبانه آمریکا در آمریکای لاتین که در سالهای ابتدایی قرن 21 پس از روی کار آمدن بویژه رهبرانی نظیر لولا داسیلوا و روسف در برزیل و هوگوچاوز در ونزوئلا با سرعت خیره کنندهای به پیش میرفت، به ناگاه با بروز برخی از مشکلات ساختاری، بروز برخی ناکارآمدیهای مدیریتی داخلی و بویژه شرایطی که عموما ناشی از دخالتهای آمریکا در عرصههای داخلی کشورهای لاتینی توأم با حمایت و پشتیبانی این کشور از سیاست براندازی و تلاش برای اجرای کودتاهای داخلی بود، در حال توقفی برگشتناپذیر بود.
انتخاب مانوئل لوپز اوبرادور در مکزیک در سال 2018، پیروزی آلبرتو فرناندز در آرژانتین در سال 2019، گابریل بوریچ در شیلی در سال 2020 و شکست کودتاگران مورد حمایت آمریکا در بولیوی به رهبری آنیز و انتخاب لوئیس آرسه وزیر اقتصاد دولت مورالس در این کشور و پیروزی اخیر چریک سابق گوستاوو پترو در کلمبیا، امید چپگرایان در این منطقه جغرافیایی که در محیط استراتژیک ایالات متحده آمریکای قرار دارند را، بار دیگر بیش از گذشته زنده نمود.