خلاصه ماشینی:
نمایش تدریجی یک فروپاشی گفت وگو با رضا کيانيان، بازيگر نقش آندره در نمايش پدر «آخرين حضور رضا کيانيان روي صحنهي نمايش بداهه کارآروند دشت آراي بود که در سال 98 اجرا شد.
نمايش به شکلي پيش ميرود که ما ميتوانيم فکر کنيم يک روند خطي است و اين آدم در آخر در خانهي سالمندان بستري ميشود و شکل ديگري که اتفاقا قويتر هم هست اين است که اين آدم از اول در آسايشگاه بوده است.
ولي ميگويند رضا کيانيان رابرت دنيروي ايران است و بعد راجع به رابرت دنيرو حرف ميزنند که در نقشهايش چه کار ميکند.
اين مقايسهها باعث اشتباه ميشود و اصلا يکي از دلايلي که ما رشد نميکنيم همين مقايسه است.
ولي در مورد پدر از آنجا که نويسندهاش سازندهي فيلمش است و اسکار گرفته و فيلم مطرحي است که دو سال پيش هم ساخته شده، اين مقايسه بين فيلم و اجرا به وجود ميآيد.
براي خودتان کدام قسمت اين نقش است که سخت به آن رسيديد و آسان به دست نيامد؟ اين که از صحنهي اول که به نظر خوب و شاداب و با قامت استوار است تا صحنهي آخر که فرو ميريزد را چطور نشان بدهم.
مثل همان لباسها که کمکم عوض ميشوند و به لباس آسايشگاه ميرسد، اما تماشاگر چندان متوجه اين تغييرات نميشود تا صحنهي آخر که ديگر کاملا پيژامه ي آسايشگاه بر تن آندره است.
ولي از اول اين صحنه تا آخر من دو بار حرکت دارم.
خيلي از تماشاگران وسطهاي کار خسته ميشوند، ولي در چند صحنه مانده تا آخر بي هيچ صدايي نمايش را دنبال ميکند.