خلاصه ماشینی:
خلفا پس از پیامبر اکرم( به جای اینکه اعتقاد داشته باشند اسلام و ارزشهای اسلامی بود که پیروز گردید و به حفظ و تداوم دستاوردهای نبوت با همان معیارها و با همان اصول اعتقاد داشته باشند، معتقد بودند که انقلاب نبوی(، ماهیّتی قومی و عربی داشته، این ملت عرب بود که با غیرعرب جنگید و آنها را شکست داد.
حزب دموکرات، مسائل مذهبی قومی را دستمایه قرار داد و چنین تبلیغ کرد که روی کارآمدن حکومت شیعی، عرصه را بر اهل سنّت، تنگ خواهد کرد و انقلاب و نظام جمهوری اسلامی، باعث مظلومیت مردم کُرد است.
نکتۀ مهم اینکه امید دشمنان در تمام تلاشهایی که برای ضربهزدن به نظام جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی مردم ایران انجام داده و میدهند، به ایجاد تفرقه و نفاق میان مردم و دو یا چنددستهکردن آنان و قرار دادن ملت یکپارچه رو در روی یکدیگر بوده است؛ زیرا ضربهای که از درون بدنۀ اصلی متوجه آن میشود، بیشک کارسازتر و خطرناکتر از تحرکات و حملات نظامی دشمنان خواهد بود.
وقوع بیداری اسلامی در سطح منطقه موجب ایجاد چنین تصوری گشته که وجوه مشترک جبهۀ مقاومت و کشورهایی که در آن انقلاب صورت پذیرفته، مقابله با زیادهخواهیهای اسرائیل و مشی ضد آمریکایی آنها باشد؛ تصوری که اگرچه به لحاظ مبنایی خدشهای بدان وارد نیست؛ اما در عمل و با وقوع تحولاتی، تاکنون مانع از نزدیکی هرچه بیشتر دو طرف شده است.
«حماس» نیز به عنوان حلقهای از محور مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی، با ایجاد تنش در سوریه، اقدام به قمار بزرگی نمود و در راستای حمایت جریانهای اخوانی در سطح منطقه(مصر و ترکیه) از مخالفین اسد، به حمایت از معارضان سوری پرداخت و به دولت سوریه پشتپا زد.