چکیده:
علامه طباطبایی به جهت معاص رت با مسائل چالشی دنیای مدرن و پیامدهای آن در جهان اسلام، به بررسی تطبیقی و مقایسهای اسلام و غرب در بسیاری از مسائل و موضوعات دینی، فلسفی، اجتماعی و تمدنی پرداخته است. این ورود شایسته ایشان بهمثابه یک فیلسوف در حوزه غربشناسی، از اهمیت بالایی برخوردار است. بررسی ابعاد روشی علامه در غربشناسی، بازشناسی نسبت ما با غرب، بررسی برخی از ابعاد مهم غربشناسی علامه، مسائل مهمی هستند که در این تحقیق با مراجعه به آثار علامه دنبال میشود. ایشان با تحلیل پدیده غربزدگی، غربشناسی صحیح را با تفکر اجتماعی ممکن میداند و با بهرهگیری از روش مقایسهای یا تطبیقی، با رویکردی اجتماعی و با توجه به بنیانهای نظری غرب، مؤلفههای چهره بیرونی و درونی غرب را نمایان میسازد. پیامد معرفتی وثنیت مدرن، در محدودساختن علم به رویکرد حسی و پیامد گرایشی آن، در محصورکردن لذتها و گرایشها در امور پست مادی دنبال میشود. این مادیت تاریخی که ریشه در کلیسا و مسئله حلول دارد، با شعار خرافهزدایی به بسط خرافه در تمدن غربی انجامیده است. سرانجام عنصر لیبرالیسم و فردگرایی، تفکر غربی را از «مجرای عقلی» به «مجرای احساسی و عاطفی» کشانده و صورتگرایی و تزلزل پایگاه اخلاقی و ارزشیهای انسانی را سبب شده است.
Due to being contemporary with the challenging issues of the modern world and its consequences in the Islamic world, Allameh Tabatabaei has conducted a comparative study of Islam and the West in many religious, philosophical, social, and civilizational aspects. This worthy entry of his as a philosopher in the field of western studies is of great importance. Examining Allameh's methodological dimensions in Western studies, recognizing our relationship with the West, examining some important aspects of Allameh's Western studies, are important issues that are pursued in this study by referring to Allameh's works. Through analyzing the phenomenon of westernization, he considers correct Western studies possible with social thinking, and by using the comparative method, with a social approach and according to the theoretical foundations of the West, he shows the components of the external and internal face of the West. The epistemological consequence of modern otherness is followed in limiting science to a sensory approach and its tendency consequence is in confining pleasures and tendencies in low material matters. This historical materiality, which traces back to the church and the penetration problem, has led to the expansion of superstitions in Western civilization with the slogan of debunking superstitions. Finally, the element of liberalism and individualism has led Western thought from the "rational channel" to the "emotional channel" and has caused formalism and the weakening of the moral base and human values.
خلاصه ماشینی:
سرانجام عنصر لیبرالیسم و فردگرایی، تفکر غربی را از «مجرای عقلی» به «مجرای احساسی و عاطفی» کشانده و صورتگرایی و تزلزل پایگاه اخلاقی و ارزشیهای انسانی را سبب ش > > کلیدord> ord>ord>تفکر اجتماعی، غرب، غربشناسی، علامه طب مقدمه علامه طباطبایی از معدود شخصیتهای است که در بسیاری از مسائل و موضوعات دینی، فلسفی، اجتماعی و تمدنی، به بررسی تطبیقی و مقایسهای آنها با دنیای متمدن معاصر اعم از شرق و غرب پرداخته است.
او براساس تفکیکى که بین اندیشه فردى و اجتماعى انجام داده است، گوشزد مىکند مبادا از تفکر اجتماعى دور شویم و فقط نوع زندگی درونی غربیان و تعاملات فردیشان با یکدیگر را مشاهده کنیم و از شخصیت واحد اجتماعى و نحوه برخورد و تعامل آن جوامع با جوامع ضعیف دنیا غفلت ورزیم (طباطبایى، 1390، ج4، ص106)؛ بنابراین مقصود از تفکر اجتماعی در غربشناسی، «غرب» را بهمثابه «شخصیت واحد» دیدن است و اینکه در شناخت آن نباید به نوع تعاملات درونی اجزای آن با یکدیگر اکتفا کرد؛ بنابراین علامه وجود افراد صالح و شایسته در درون تمدن غرب را انکار نمیکند؛ اما آنها را مانند اجزای اجنبی غیرمتناسب با هیکل کل ارزیابی میکند و بر این مطلب تأکید میورزد که داوری درباره صلاح و فساد یک جامعه و سعادت و شقاوت آن باید ناظر به شخصیت واحد اجتماعی آنها، بهویژه در تعامل آنها با دیگر ملتهای ضعیف باشد (طباطبایى، 1390، ج4، ص 107).