چکیده:
از نگاه لیوتار، «مدرنیته پیوسته حاصل پست مدرنیته است» یا به عبارتی: « پست مدرنیته ، بازنویسی مدرنیته است.» بازگشتی بدون پیش داوری به نقطهی آغاز، درک مدرنیته به انضمام بحرانهایش. بازنویسی مدرنیته به معنای یادآوری خطاها، اشتباهات و فجایعی است که عصر مدرن مسبب آن بوده است و در نهایت، آشکار ساختن سرنوشتی است که غیبگویی در آغاز عصر مدرن آن را پیش بینی کرده بود و اکنون در تاریخ تحقق یافته است. خرد ستیزی و عقل ناباوری از بحران های مهم مدرنیته در اخلاق و هنر است. از دید او سرچشمهی این نارسایی ها در تعریف عقل کلی و استفاده از عقل علمی برای صورتبندی زندگی است. این پژوهش با هدف بررسی اخلاق و هنر در پست مدرنیسم از منظر لیوتار انجام شده است و در پی یافتن این سوال هستیم که که اخلاق و هنر در دیدگاه لیوتار چه جایگاهی در پست مدرنیسم دارد؟
خلاصه ماشینی:
این مقوله در اکثر آثار نوشته های لیوتـار به مثابه امر مریی یا محسوس (تصویر زمینه )، بلاغی (تصویر) لفظی، اثر، حادثه ، ناهم زمانی با نابه هنگامی پست مدرن ، تأثیر امروالا یا شیء ، مطرح شده است .
از همه ی این آثـار مشـهورتر، کتـاب وضعیت « پست مدرن گزارشی درباره ی دانش » است که در ایران نیز ترجمه و چـاپ شـده است ، شاید مشهورترین نظریه وی که در این کتاب به تبیین آن پرداخته است ، مخالفت وی در برابر روایت های کلان فلسفه ، سیاست و زیبایی شناسی غرب است .
در ادامه ی این پژوهش اندیشه های کلیدی لیوتار در حوزه فلسفه ، سیاست و هنـر به طور کلی مورد بررسی قرار می گیرد تا زمینه برای درک بهتر نظریات او درباره ی هنرهای تجسمی آماده شود(محمودی ، ١٣٩٧).
لیوتار در طول دوران کار فکری اش ، مدافع هنر آوانگارد بوده برای نمونه ، آثار او درباره مارسل دوشان (١٩٩٠)، بارنـت نیـومن (١٩٩١)، یـا ژاک مونـوری (١٩٩٨)- و بحـث اش از پسامدرنیسم در «پاسخ به پرسش : پسامدرن چیست ؟»، مبتنـی بـر دفـاع از اهمیـت مسـتمر تجربه گری آوانگارد است .
هنـر برای او یکی از حوزه هایی است که از دریچه ی آن اندیشه های سیاسی- اجتماعی و نظریه ی خود درباره پست مدرن را بسط داده است .