چکیده:
مالکیت کاملترین حق عینی شناخته می شود . فقیهان امامیه در خصوص حقیقت مِلک رویکردها و دیدگاههای مختلفی ارائه نموده که بر اساس غالب آنها ملک پدیده ای اعتباری است . به نظر ما این نظریه ناشی از اشتباه موضوع(ملکیت ) با احکام آن (حقوق و تکالیف مترتب بر ملکیت) است. در این مقاله با بهره گیری از روش تحلیلی و توصیفی اثبات نموده ایم که ملک را نباید از امور اعتباری دانست، بلکه از واقعیت های انتزاعی و به لحاظ نظری در زمرۀ «مقوله اضافه» است. مقوله ای که هم در فلسفه قدیم و هم در فلسفه های جدید جایگاهی مهم دارد. این دیدگاه اگرچه از برخی عبارات محقق انصاری قابل برداشت است اما ایشان به طور اجمالی بدان اشاره کرده و از واقعیت تحلیلی آن پرده برداری ننموده اند . مساله مالیت داشتن حقوق به عنوان اشیای اعتباری و قابلیت آنها برای مملوک واقع شدن ، از دیرباز مورد تردید حقوقدانان اسلامی بوده است. اما از آنجا که برای انتزاع نسبت اضافه فلسفی وجود مادی شیء ضروری نیست، براساس نظریه مختار در این پژوهش و قراردادن ملکیت در زمرۀ مقوله اضافه، به سهولت می توان از قابلیت حقوق مالی همانند سهام شرکتها و بطور کلی، از قابلیت اشیاء غیرمادی، به عنوان موضوع مالکیت، دفاع کرد.
The ownership is known as most complete right in rem. Imamiyah jurists have presented different approaches and views regarding the truth of ownership according to which most of them are a hypothetical phenomenon. In our opinion, this is due to the mistake of the subject (property) with its rules (rights and duties related to property). In this article, by means of a descriptive-analytical method, we have proved that ownership should not be considered as a hypothetical phenomenon, but as an abstract fact and is theoretically falls within the “category of relative”. A category that has an important place in both classic and modern philosophies. Although this view can be inferred from some phrases OF Mohaghegh Ansari, he has briefly mentioned it and has not revealed its analytical reality. Having economic value and capability to become owned are two issues about transferable rights that have long been questioned by Islamic jurists. However, since the material existence of an object is not necessary to abstract philosophical category of relation, according to our theory in this research and through placing the ownership in category of relation, it is easy to defend the capability of transferable rights such as corporate stocks and, in general, the capability of intangible objects as the subject of ownership.
خلاصه ماشینی:
اما از آنجا که براي انتزاع نسبت اضافه فلسفي وجود مادي شيء ضروري نيست ، براساس نظريه مختار در اين پژوهش و قراردادن ملکيت در زمرٔە مقوله اضافه ، به سهولت مي توان از قابليت حقوق مالي همانند سهام شرکتها و بطور کلي، از قابليت اشياء غيرمادي، به عنوان موضوع مالکيت ، دفاع کرد.
آن اشکال اين است که هر گاه ملک از مقولات باشد ، چگونه مي توان آن را نسبت به پديده اعتباري که در ذمه قراردارد ومابه ازاي خارجي واقعي ندارد جريان داد ؟ و پاسخ اين خواهد بود که در مقوله اضافه به عنوان وسيع ترين مقوله ، نيازي به محسوس بودن عارض و معروض نيست .
از اين بيان استفاده شده است که ايشان ملک را حقيقتا از مقوله اضافه ميپندارند (اصفهاني ،١٢:١٤٠٨) در تبيين اين نظر بايد گفت : از آن جا که ايشان ناگزير معتقدند ملک بدون مالک معني ندارد و مالک بدون مملوک نيز قابل فرض و تحقق نيست ، ميتوان گفت ملکيت را رابطه اي اضافي دانسته اند.