چکیده:
انگیزه شغلی را یک مفهوم روانشناختی مثبت میدانند و به عنوان شاخص بهزیستی و سلامت روانشناختی در
محیط کار شناخته میشود. کارکنان مشتاق به کارء با ویژگیهای روان رنجوری پایین» برونگرایی و
انعطافپذیری بالا" مشخص میشوند.
هدف: بررسی و شناسایی مژلفههای انگیزه شغلی در سازمان میباشد.
روش تحقیق: به صورت توصیفی و تحلیلی و استدلالی میباشد و از منابع و متون معتبر کتابخانهای»
استنادی و شبکه جهانی اینترنت نیز استفاده شده است .از نظرات ۱۸ نفر از متخصصان و کارشناسان خبره در
حوزه منابع انسانی و اساتید دانشگاهی نیز برای تایید و افزایش غنای نتایج کمک گرفته شده است.
نئیجهگیری: بررسیها نشان میدهد مدل دارای ٩ مولفه زیر میباشد که مدیران سازمانهاء با استفاده از این
مولفهها میتوانند در سازمان خود انگیزه شغلی به شیوه علمی و صحیح را داشته باشند و از نتایج آن بهرهمند
شوند. ۱. اشتیاق معنوی ۲. تجربه عرفانی و معنوی ۳. پیوند معنوی ۶. احساس یگانگی ۵. انگیزه درونی ٩
نیرومندی ۷. فداکاری ۸. جذب .٩ عملکرد وظیفه.
خلاصه ماشینی:
پژوهش هاي انجام شده تا بـه امـروز، شـواهدي را در خصوص اينکه تشويق معنويت در محل کار مزاياي فراواني براي سازمان به همراه دارد که سازمان بـا اسـتفاده از آن ها مي تواند بهره وري و عملکرد خود را افزايش دهد، ارائه نموده است ، براي مثـال ، افـراد معنـوي در محـيط کار، کار گروهي بيشتري را از خود به نمايش درميآورنـد، مهربـان تر و عادلانـه تر رفتـار ميکننـد ,kennedy) 2002) بر اساس پژوهش باکر و ليتـر (٢٠١٠) کارکنـان مشـتاق بـه طور کامـل مجـذوب شغلشـان مي شـوند و تکـاليف شغلي شان را به طرز مطلوبي به انجام مي رسانند؛ بنابراين اشتياق شغلي به عنوان يک منبع مطلوب ممکن اسـت ، به چرخه مثبتي از منابع و در نتيجه آثار مثبت بر سلامت منجر شود که پيامد آن در انجام درست وظـايف شـغلي محوله و يا رفتارهايي فراتر از آن نمايان مي شود.
بر اساس اين نظريه ، افراد در يک نظـام عليـت سـه جانبه بـر انگيـزه و رفتـار خـود اثـر ميگذارند به عنوان مثال خودکارآمدي Self efficacy که از نظريه شناخت اجتماعي آلبرت بندورا مشـتق شـده است ، به انگيزه ها و باورهـاي فـرد در رابطـه بـا تواناييهـاي خـود در انجـام وظـايف و مسـئوليت ها اشـاره دارد (bandura, 2001) به عبارتي ديگر در مدل شناختي بندورا، يادگيري و رفتار مرتبط با آن متأثر از مجموعه اي از سه گروه الف ) عوامل زمينه اي (مانند :جنسيت ، قوميت و توانايي)؛ ب ) عوامل روان شناختي يا عزت نفس (ماننـد نگرش هـا، باورهـا و تجارب قبلي)؛ پ )عوامل محيطي يا اجتماعي در جامعه که فرد را تحت تـأثير قـرار مي دهـد اسـت ,farmer) 1985) هرزبرگ معتقد است برخي عوامل وجود دارند که افـراد در اثـر فقـدان آن هـا، احسـاس رضـايت نميکننـد و در صورت فراهم شدن عوامل و شرايط مذکور، احساس نارضايتي آنان کاهش مي يابد ولي ارضاي آن ها انسان را بـه فعاليت بيشتر وا نمي دارد.