چکیده:
در نگاه نخست به نظر میرسد میتوان شباهتهایی بین جهانهای ممکن مورد نظر لوئیس و نظریۀ جهانهای موازی فیزیک یافت. هر دو این نظریات به امکان وجود جهانهایی بیش از جهانی که در آن زندگی میکنیم، اشاره دارند. پس از رسالۀ اورت، توجه فیزیکدانان به چندجهانی و جهانهای موازی جلب شد. اکنون جهانهای موازی یکی از نظریههای مورد توجه دانشمندان و پژوهشگران حوزۀ فیزیک است. دیوید لوئیس با تکیه بر فیزیکالیسم و رئالیسم موجهاتی از جمله طرفداران نظریۀ جهانهای ممکن است. در این مقاله کوشیدهایم با استفاده از روش تحلیلی-توصیفی ابتدا مبانی دو نظریه را تبیین کرده و سپس نظریۀ لوئیس را در مورد جهانهای ممکن با توجه به نظریۀ جهانهای موازی مورد بررسی قرار دهیم. هر دو نظریه وجود جهانهای دیگر را ممکن میدانند. نظریه لوئیس شش ویژگی اصلی دارد: ۱- وجود و واقعیت جهانهای ممکن، ۲- عدم وجود رابطه علی میان جهانهای ممکن، ۳- شباهت جهانهای ممکن با جهان ما و تفاوت در محتوای جهانها، ۴- عدم امکان تقلیل جهانهای ممکن، ۵- نمایهای بودن واقعیت و ۶- اتحاد مکان- زمان اجزای هر جهان و مجزا بودن روابط زمان-مکان جهانها. نتایج پژوهش نشان میدهد در صورتی که جهانهای موازی، زمانی به عنوان یک حقیقت علمی مورد تأیید قرار بگیرند، آنگاه ممکن است ویژگیهای دوم، سوم و ششم نظریۀ لوئیس با واقعیت فیزیکی در تضاد قرار بگیرند. در صورت وجود تضاد -به جهت بنیادی بودن این ویژگیها- نظریۀ جهانهای ممکن لوئیس دچار تزلزل فراوان خواهد شد.
The possible worlds of Lewis and the theory of parallel worlds of physics have similarities. Both of these theories point to the possibility of more worlds than the world in which we live. Michio Kako, one of the most prominent physicists of the last half-century, relies on string theory to believe in the existence of parallel worlds. According to inflationary theory, parts of the developing world are distinct from other parts of the world, and this can lead to the emergence of new worlds. Lewis believes that all possible worlds are real. In the theory of parallel worlds, the people of these worlds, in his view, have no connection with each other and cannot influence each other. In Lewis's theory of possible worlds, the worlds are separate and no events in these worlds affect other worlds. In Lewis's theory, these worlds do not differ from each other in any way, but in the things that exist in them. In parallel worlds, based on the theory of turbulent inflation, the laws of the world may be different. In this article, we try to match the two by explaining both theories.
خلاصه ماشینی:
نتايج پژوهش نشان ميدهد در صورتي که جهان هاي موازي، زماني به عنوان يک حقيقت علمي مورد تأييد قرار بگيرند، آنگاه ممکن است ويژگي هاي دوم ، سوم و ششم نظريۀ لوئيس با واقعيت فيزيکي در تضاد قرار بگيرند.
در صورت وجود تضاد -به جهت بنيادي بودن اين ويژگيها- نظريۀ جهان هاي ممکن لوئيس دچار تزلزل فراوان خواهد شد.
طبق نظر لوئيس ، همه جهان هاي ممکن ، به صورت بالفعل ، وجود 4 دارند و ساير جهان هاي ممکن با جهان کنوني تفاوت نوعي ندارند، بلکه تنها به لحاظ آنچه در هرکدام واقع ميشود، متفاوتند (١٩٨٦ ,lewis).
اگر اين نظريه را بپذيريم که نه استدلال فلسفي، بلکه علم فيزيک است که به اجزاي اصلي مواد جهان دسترسي پيدا ميکند، آنگاه فرارويدادگي هيومي اين فرضيه خواهد بود که تمام حقايق دربارة جهان بر حقايق فيزيکي فرارويداده خواهند شد به صورتي که در هيچ بخشي از جهان ما، هيچ حقيقتي وجود ندارد که نتوان آن را از نظر تفاوت و شباهت ميان ويژگيهاي و ارتباطات خارجي مکان - زماني بر پايه هاي اصلي جهان براساس علم فيزيک موردنظر قرار داد.
براساس اين پارادوکس ، اگر امکان سفر به گذشته وجود داشته باشد و پس از سفر پدربزرگ ، خود را به قتل برسانيم ، ديگر نميتوانيم به وجود بياييم (٢ :٢٠٠٤ ,Everett)، اما با استفاده از نظريۀ جهان هاي موازي ميتوان اين پارادوکس را حل کرد.
طبق نظر لوئيس در جهان هاي ديگر چيزهايي وجود دارند که واقعي نيستند.
Possible Worlds, First published by Routledge London and New York.