چکیده:
انسان ها در زندگی روزمرهشان در موقعیتهای تعاملی متعدد و متنوعی قرار میگیرند و در هرکدام از این موقعیتها با پشتِسر گذاشتن فرایندهایی تصمیم میگیرند که چه واکنشی نشان دهند.انتخابِکنشیِ یک کنشگرِ نوعی،در یک موقعیت تعاملی،به سه عامل اصلی یعنی ویژگیهای شخصیتی کنشگر،موقعیتاجتماعی او و پیشینة فرهنگیاش، بستگی دارد.این مقاله درصدد است تا در چارچوب رویکرد روش شناسی مردم و با استفاده از ابزار مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته و مطالعات اسنادی، نشان دهد که چگونه زنان و مردان طبقه متوسط ساکن شهر تهران که بین 30 تا 40 سال سن دارند، در زندگی روزمره و در جریان تعاملاتشان با دیگران، تصمیم میگیرند که نسبت به یک وضعیت نامطلوب خاص «بیتفاوت» باشند و نسبت به وضعیت دیگر بی تفاوت نباشند.یافته ها نشان داد که منطق انتخاب بیتفاوتی در میان مصاحبهشوندگان،حول سه مسئلة اصلی یعنی مسئلة تشخیص(حق/باطل)؛ مسئلة مصلحت(بقا/ویرانی) و مسئلة نتیجه(اثربخشی/بیهودگی) صورت بندی میشود.کشف فهم مشترک افراد از هرکدام از این مسائل، مدخلی برای کشف حوزههای تقابل نمادین فرهنگی مؤثر بر انتخاب بیتفاوتی در جامعه مورد مطالعه است.
How do people choose to be apathetic while confronting unfavorable situations? Agents make decision about their reaction in the wide range of interactive situations which they experience in their daily lives on the basis of three fundamental factors: personality traits, social position and cultural context. This paper aims at investigating the influence of cultural context on cultural logic as a platform to explain the reasons behind choosing apathy while people confronting unfavorable situations. The study applies Garfinkel and Sikorel's ethno-methodological theories to outline this target.This data has been collected through, semi-structured interviews and reviewing research studies. referring to the results, agents create social apathy as a social phenomena regarding cultural values and norms which gradually had been formed during their unique background. In the same way, interviewees willingness to act apathetically against unfavorable situations is being made in a united network of cultural context which is shaped by three main elements: “Distinguish”, “Expediency” and “effectiveness”.
خلاصه ماشینی:
با توجه به روش تحقيق و استراتژي پژوهش ، ابزار اصلي که در اين مطالعه ، براي توصيف فعاليت ها و معاني مورد استفاده قرار گرفت «مشاهدة مشارکتي »٣ بود و از آنجايي که بيتفاوتي عموما به عنوان کنشي منفي تعريف ميشود و محتمل است که کنشگران در حضور فرد بيگانه صراحتا انتخاب آن را از جانب خودشان بيان نکنند و تلاش کنند تا با پرده پوشي انتخاب اصلي خود را متفاوت جلوه دهند، تلاش شد که مشاهدات بيشتر در فضاهايي ثبت شود که محقق از قبل به عنوان عضوي از آنها پذيرفته شده بود و به واسطۀ صميميت با اعضا، امکان مشاهدة بدون سانسور فرايند تصميم گيري براي انتخاب کنش نهايي و شنيدن توجيهات و درگيريهاي ذهني و اخلاقي احتمالي افراد برايش ميسر بود؛ به تعبير دوورژه (١٣٧٥)، در اين تحقيق ، محقق به عنوان يک «شرکت کنندة مشاهده گر» مشاهدات را ثبت کرد.
علاوه بر اين ، براي فهم چرايي رواج و کاربرد اين ضرب المثل ها در بافت فرهنگي ايران و اقبال کنشگران ايراني به آنها و استفادة از آنها به مثابه منطقي که انتخاب هاي کنشي ايشان را ميتواند توجيه کند و ديگران با شنيدن همين يک جمله ، برمبناي دانش متقابل پيشيني که دارند، تشخيص فرد از موقعيت و توضيح او در مورد چرايي مناسب بودن بيتفاوتي در آن را درک ميکنند و اين انتخاب را قضاوت ميکنند؛ لازم است که يافته هاي ميداني را با مطالعات اسنادي تکميل کنيم .