چکیده:
هدف از این پژوهش مقایسه نگرش به خداوند، نگرش به خود و نگرش به دیگران در مبتلایان به اسکیزوفرنی، دوقطبی و افسردگی بود. پژوهش حاضر به صورت کیفی انجام شد. جامعه آماری شامل بیماران با تشخیص اسکیزوفرنی، دوقطبی و افسردگی بستری در محدوده زمانی بهار و تابستان 1396 بیمارستان 5 آذر گرگان بودند. از جامعه مذکور تعداد 15 نفر از هر گروه با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و با در نظر گرفتن سن، تأهل و جنسیت همتا شدند. ابزارهای پژوهش شامل چکلیست اطلاعات دموگرافیک و فرم مصاحبه نیمهساختاریافته براساس متغیرهای تحقیق بود. مصاحبهها تا رسیدن به غنای مورد نظر و اشباع داده ادامه یافت. نتایج نشان داد افراد مبتلا به اختلال دوقطبی نسبت به مبتلایان افسردگی و اسکیزوفرنی، نگرش بهتری نسبت به خداوند داشتند و افراد مبتلا به افسردگی نیز نسبت به مبتلایان اسکیزوفرنی از نگرش بهتری نسبت به خداوند برخوردار بودند. افراد مبتلا به افسردگی نسبت به مبتلایان به اسکیزوفرنی و دوقطبی، نگرش بهتری نسبت به خود و دیگران داشتند و افراد مبتلا به دوقطبی نسبت مبتلایان اسکیزوفرنی نیز از نگرش بهتری نسبت خود و دیگران برخوردار بودند. نتایج گویای وجود بخشهای سالم این مبتلایان در نگرش نسبت به خداوند، خود و دیگران است که ارتباط و اتحاد درمانی با این بخشهای سالم و توانمندیهای درونی میتواند هزینه فایده درمان را بهبود ببخشد.
The purpose of this study was to compare comparative attitudes toward God, attitudes toward self and attitudes toward others in patients with schizophrenia, bipolar disorder and depression. The present study was conducted qualitatively. The statistical population was patients diagnosed with schizophrenia, bipolar disorder and depression hospitalized in the spring and summer period of 2018 Azar 5 hospitals in Gorgan. From the mentioned population, 15 people from each group were selected by available sampling method and matched by considering age, marriage and gender. The research tools included a checklist of demographic information and a semi-structured interview form based on the research variables, the validity of which was reviewed and confirmed by supervisors and consultants. The results showed that people with bipolar disorder had a better attitude toward God than people with depression and schizophrenia and people with depression had a better attitude toward God than people with schizophrenia. The results indicate the existence of healthy parts of these patients in the attitude towards God, self and others, that communication and therapeutic alliance with these healthy parts and inner capabilities can improve the cost-benefit of treatment.
خلاصه ماشینی:
افسردگی نیز شایعترین اختلال روانپزشکی (ساداتی، 1391) و افسردگی اساسی، یکی از شایعترین انواع آن است؛ در واقع حالتی هیجانی میباشد که مشخصه آن غمگینی زیاد، احساس بیارزشی، احساس گناه، کنارهگیری از دیگران و از دست دادن علاقه و اشتیاق به فعالیتهای عادی است (محمدپور و همکاران، 1396) که بر عملکرد فرد تأثیر نامطلوب میگذارد و پریشانی ایجاد میکند (ساداتی، 1391) و بار قابل ملاحظه اجتماعی، اقتصادی و روانشناختی برای مبتلایان، خانواده و اجتماع به همراه دارد (محمدپور و همکاران، 13 > در این میان یکی از شاخصهای مهم در سلامت روانی نگرش به خود است؛ افکار و عواطفی که سبب آگاه شدن افرا Keyes Adler & Ostrove موجودیت خویش میشود.
همچنین انعطافپذیری شناختی آنان ضعیفتر از بیماران افسرده و در بیماران افسرده نیز ضعیفتر از افراد بهنجار گزارش شده است (عطادخت و همکاران، 1 8 =" Le"/>=" Le"/> و همکاران (2018) نشان داد درمانهایی که نگرشهای بیعلاقگی اجتماعی در مبتلایان به اسکیزوفرنی را مورد هدف قرار میدهند، احتمالاً به افزایش شایستگی و مشارکت اجتماعی بیشتر آنان میانجامد، حتی با وجود نقایص ذهنی و شناختی ضعیف و نقص در توانایی مبتلایان به اسکی اختلال خلقی دوقطبی به علت پیگیری نکردن لازم بر سلامت اجتماعی، سلامت روانی و روابط اجتماعی بیماران تأثیر مخربی میگذارد و سبب افزایش تنش در بیماران میشود که همین امر میتواند شدت بیماری را افزایش دهد (داداشزاده و همکاران، 1392)، اما میتوان آن را با یک برنامه درم Gattis Barber & Parkes Zagożdżon & Wrotkowska Salmoirago-Blotcher Bleuler Borras Barrowclough Le کنترل کرد (وجدانیآرام و همکاران، 1396؛ عدالتی و همکاران، 1392).