چکیده:
زمینه و هدف: در زبان شناسی معاصر، کاربردشناسی یکی از شاخه های مهم این علم است که به بررسی معنایی میپردازد که گوینده یا نویسنده در یک بافت زبانی خاص، بوسیلۀ پاره گفتار خود منتقل میکند و توسط شنونده یا خواننده برداشت میشود. پیش انگاری یکی از بحثهای محوری در کاربردشناسی است که متمرکز بر موضوعی است که گوینده یا نویسنده پیش از ادای پاره گفتار فرض میکند حقیقت دارد و ناظر بر اطلاعات مشترک بین گوینده یا نویسنده و شنونده یا خواننده است. در این پژوهش چگونگی ایجاد طنز کلامی ازطریق پیش انگاری و شیوه های مورداستفادۀ این روش در گزیده ای از نمایشنامه های کمدی ایرانی طی سالهای 1300 تا 1320 مورد بررسی قرار گرفته اند.
روش مطالعه: روش شناسی مقالۀ حاضر بصورت کیفی و برمبنای پژوهش کتابخانه ای و سندگزینی بوده و با استفاده از روش توصیفی و تحلیل محتوا به ارزیابی منابع و تحلیل شش نمایشنامۀ کمدی ایرانی نوشته شده در دورۀ حکومت پهلوی اول پرداخته است.
یافته ها: با تحلیل نمایشنامه های دورۀ پهلوی اول میتوان دریافت یکی از روشهای نمایشنامه نویسان این دوره برای خلق کمدی، استفاده از طنز کلامی بوده است. کاربست پیش انگاری یکی از شیوه های استفاده شده توسط این نویسندگان برای ایجاد طنز کلامی است و از انواع پیش انگاریها و به روشهای مختلفی برای این منظور بهره برده اند.
نتیجه گیری: در کمدیهای دورۀ مذکور، طنز کلامی براساس انواع پیش انگاری و با استفاده از روشهایی مانند نقض پیش انگاری شخصیتها یا مخاطب، تضاد پیش انگاری شخصیتها، استفادۀ طنزآمیز از انواع پیش انگاری، برهم خوردن شکلی از پیش انگاری یا تبدیل نوعی پیش انگاری به نوعی دیگر ساخته میشوند.
BACKGROUND AND OBJECTIVES: Pragmatics is an important branch in contemporary linguistics, analyzing the meaning of what somebody says or writes in a specific linguistic context and is being comprehended by the reader. Presupposition is among the most significant subjects in pragmatics, which focuses on what the speaker or writer assumes to be true before anything is said. It also focuses on common information between the speaker or writer and the reader or listener. This study analyzes how verbal humors are created using presupposition and the tools of such method in the selected Iranian comedy plays during 1920-1940.
METHODOLOGY: This paper uses qualitative research methodology and is based on library research and record keeping. It analyzes the sources and six Iranian comedy plays written during Pahlavi I era, using content analysis and descriptive method.
FINDINGS: Analyzing these plays, one finds that verbal humor is one of the methods playwrights use in creating comedy. The use of presupposition is one of the techniques playwrights use to form verbal humor. They use multiple presuppositions in many different ways for such purpose.
CONCLUSION: The verbal humor in the comedies of Pahlavi I era are shaped based on various presupposition, using the following techniques: Breach of the characters’ or the audience’s presupposition, contradiction of the characters’ presupposition, humorous usage of multiple presupposition, or changing of one presupposition to another, or mixing up the form of a specific presupposition.
خلاصه ماشینی:
کاربست پيش انگاري در ايجاد طنز کلامي در گزيده اي از نمايشنامه هاي کمدي ايراني دورة 1320-1300 محمدامين عندليبي *، بهروز محمودي بختياري گروه هنرهاي نمايشي، دانشکده هنرهاي نمايشي و موسيقي، دانشگاه تهران ، تهران ، ايران .
cm RIGINAL RESEARCH ARTICLE The Functin f Presuppsitin in the Creatin f Verbal Humr in the Selected Iranian Cmedy Plays During 1920-1940 M.
اغلب کمديهاي اين دوره «کمدي موقعيت »٥ هستند؛ مثلاً در بسياري از آثار علي نصر و رفيع حالتي، بيشتر اين نوع کمدي استفاده شده است ، که در آن پيرنگ اثر اهميت اصلي دارد و نويسنده به خلق موقعيتهاي طنزآميز مانند دسيسه چيني، خيانت عشقي و اختلافهاي خانوادگي ميپردازد.
در اين پژوهش تلاش شده به شيوة کيفي و براساس پژوهش کتابخانه اي و بررسي اسناد و منابع مکتوب ، با استفاده از روش توصيفي و تحليل محتوا، نمايشنامه هاي نامبرده مورد بررسي قرار گيرند و به اين پرسشها پاسخ داده شود که چگونه کاربست پيش انگاري در اين کمديها منجر به ايجاد طنز کلامي گشته ، و اين کار با استفاده از کدام نوع پيش انگاريها و با بهره بردن از چه روشهايي درمورد کاربست پيش انگاري، براي خلق طنز کلامي در اين متنها بوده است .
در اين دو نمونه ، نويسنده براي خلق طنز کلامي، دو بار از نقض پيش انگاري واژه اي براي شخصيت استفاده نموده است .
بنابراين در اين متن دو بار نقض پيش انگاري واژه اي براي شخصيت و يک بار استفادة طنزآميز از پيش انگاري لازمۀ بيان کنش ، موجب ايجاد طنز کلامي شده است .