چکیده:
هدف مقاله حاضر، بررسی و تبیین مبانی، اهداف و اصول رویکرد معنوی به تربیت دینی از منظر علامه طباطبایی و بهرهگیری از آن برای دوره دوم کودکی است. با عنایت به این که از منظر تربیت اسلامی، دوره کودکی مرحله تمهید و تدارک آمادگی او برای دینداری است، لذا نتایج این پژوهش برای بسترسازی تربیت دینی در این دوره مؤثر است. روش پژوهش در مرحله اول توصیفی- تحلیلی است و در مرحله دوم از روش استنتاجی پیشرونده بر اساس الگوی بازسازیشده فرانکنا که بهوسیله باقری بازسازی شده، استفاده شده است. در این روش از مبانی بهسوی اهداف و پس از استنتاج آنها، اصول موردنظر به همین روش بهدست میآیند. یافتههای مقاله در بخش مبانی، اهداف و اصول ارائه شده و مهمترین اصول بهدستآمده شامل: سوق دادن درک کودک به شناخت نفس و توجه به کرامت آن، شکوفایی قابلیتهای فطری، اعتلاء بخشی به حیات طبیعی کودک، ارضای متعادل، مدیریت و کنترل امیال و همچنین معنابخشی به حیات کودک ذیل ارتباطات چهارگانه، میباشند.
الغرض من المقاله الحاضره هو دراسه و تبیین اساسیات و اهداف و مبادي الاتجاه الروحیه للتربیه الدینیه من
منظور العلامه الطباطبايی و الاستفاده عنها للفتره الطفوله الثانیه. باعتبار ان مرحله الطفوله من منظور التربیه الاسلامیه
هی مرحله التمهید و اکتساب الاستعداد للتدین ، و لذلک فان نتايج هذا البحث فعاله فی ایجاد القابلیه للتربیه الدینیه
فی هذه الفتره. فی المرحله الاولی ، کان اسلوب البحث وصفیا تحلیلیا ، وفی المرحله الثانیه ، تم استخدام طریقه
الاستنتاجیه القادمه القايمه علی نموذج فرانکنا المعاد بناوه ، الذی اعاد باقری بنايه. فی هذه الطریقه ، من الاساسیات
الی الاهداف و بعد استنتاجها ، یتم الحصول علی الاصول المطلوبه بنفس الطریقه. یتم عرض نتايج المقاله فی قسم
الاساسیات و الاهداف والاصول ، ومن اهم الاصول التی تم الحصول علیها: توجیه فهم الطفل الی معرفه الذات و
الاهتمام بکرامته ، وازدهار القدرات الفطریه ، وتعزیز حیاه الطفل الطبیعیه، ارضاء المعتدل ، الاداره و التحکم بالرغبات
، بالاضافه الی اعطاء معنی لحیاه الطفل تحت الروابط الرباعیه.
The purpose of this article is to review and explain the basics, goals and principles of the spiritual approach to religious education from the perspective of Allameh Tabatabai and its use for the second period of childhood. Considering that from the point of view of Islamic education, the childhood period is the preparatory stage for his preparation for religiosity, so the results of this research are effective for the foundation of religious education in this period.In the first stage, the research method is descriptive-analytical, and in the second stage, the progressive inference method based on Frankna's reconstructed model, which was reconstructed by Bagheri, was used.In this method, from the basics to the goals and after deducing them, the desired principles are obtained in the same way.The findings of the article are presented in the basics, goals and principles section, and the most important principles obtained include: leading the child's understanding to self-knowledge and paying attention to its dignity, the flourishing of natural abilities, enhancing the child's natural life, balanced satisfaction, management and control of desires, as well as giving meaning to a child's life under the fourfold communication.
خلاصه ماشینی:
مسئله اين است که آيا نميتوان با تغيير رويکرد و جهت دهي آموزش و تربيت کودکـان بـه سـمت وجوه معنوي دين ، از اين فرصت طلايي براي تقويت پايه هاي شخصيتي و استحکام ابعـاد عـاطفي، ارتباط بين فردي و اجتماعي، درک روبه رشد فضايل اخلاقي و تربيت ديني آنـان بهـره جسـت ؟ و همچنين با تربيت قابليت هاي ذاتي معنوي (عقل ، قلـب ، فطـرت ، نفـس ) و توجـه بـه رشـد معنـوي، مقدمات شکل گيري باورها وتربيت ديني آنان را براي سنين بالاتر فراهم آورد؟ در پژوهش حاضر، رويکرد معنوي به تربيت ديني بر اساس ديدگاه اسلامي و با تأکيد بر آراي علامه طباطبايي، سعي به عمل خواهد آمد تا با تبيـين مبـاني ، اهـداف و اصـول رويکـرد معنـوي بـه تربيت ديني از منظر ايشان ، الگويي براي تربيت ديني معنوي دوره دوم کودکي ارائه شود.
در اين پژوهش ، تبيين ١ رويکرد معنوي به تربيت ديني، بر اساس ديدگاه اسـلامي بـا تأکيـد بـر آراي علامه طباطبايي، منتج به ارائه الگويي ٢ تربيتي متناسب با اهداف و اصـول تربيتـي بـراي دوره دوم کودکي شده تا فعاليت هاي مربيان کودک را براي پرورش اسـتعدادهاي روحـي و معنـوي در راستاي تربيت ديني (تدين ) ساماندهي نموده و کودک را در معناسـازي و معنايـابي بـراي زنـدگي اصيل و هدفمند و درک روابط چهارگانه اش (با خود، خدا، ديگران ، طبيعت ) بـراي فهـم و تجربـه ١.