چکیده:
ثبات سیاسی همواره یکی از دغدغه های اصلی اندیشمندان و محققین سیاسی بوده است،در واقع یکی از کارکردهای اندیشه سیاسی کوشش برای به دست آوردن ثبات سیاسی است.ا ثبات سیاسی عاملی است که باعث می شود تا یک سلسله یا ساختار سیاسی دوام گسترده ای در عرصه عینیت یابد. بقای یک سیستم را در حفظ ثبات سیاسی آن دانست . ابن خلدون جزء نخستین اندیشه مندان جهان اسلام است که به ماهیت دولت پرداخته است در واقع وی به دنبال فهم دقیق از ماهیت دولت است. وی با نگاهی جامعه شناسانه درصدد آن است تا ماهیت دولت را درک کند و در کنار آن به دنبال ارائهی مدلی برای شکل گیری و سقوط دولت ها است.اساسی ترین مفهوم مورد نظر برای ثبات سیاسی در اندیشهی ابن خلدون مفهوم عصبیت است،این مقاله کوشش می کند تا با شرح ابعاد مختلف تفکرات ابن خلدون به درک از مفهوم ثبات و بقای سیاسی در اندیشه او دست یابد.
Political stability has always been one of the main concerns of political thinkers and researchers, in fact one of the functions of political thought is the effort to obtain political stability. The arena is objectified. He considered the survival of a system in maintaining its political stability. Ibn Khaldoun is one of the first thinkers of the Islamic world who addressed the nature of the state. In fact, he sought a precise understanding of the nature of the state. He is trying to understand the nature of the state with a sociological perspective and at the same time he is looking for a model for the formation and fall of the states. The most basic concept for political stability in Ibn Khaldun's thought is the concept of nervousness. This article tries to understand the concept of stability and political survival in Ibn Khaldoun's thought by describing the different aspects of Ibn Khaldun's thoughts.
خلاصه ماشینی:
اما ابن خلدون در معناي عصبيت تحول شگرفي نيز ايجاد کرده است وي تمام حوزه زندگي بشر را با اين مفهوم بررسي مي کند براي مثال زماني که مي خواهد تبليغ دين مبين اسلام را از جانب پيامبر خاتم تحليل نمايد.
توجه فراوان به لشگريان که غالبأ از بستگان هستند و هم ثمره اي جز خويشاوند سالاري و خطر قدرت گرفتن نظاميان را ندارد تجربه کودتاهاي متعدد نظاميان که به واسطه توجه گسترده رخ داده است هنوز انسان ها را در دنياي مدرن مي ترساند،هم چنين توجه گسترده به فقراء براي انسان هاي مدرن بار ديگر بازگشت عوام گرايي را تداعي مي کند که البته هر دو نگراني صحيح است اما خود ابن خلدون نيز به اين نکات توجه کرده است .
در واقع اگر در دوران ابن خلدون عصبيت تنها در شمشير خلاصه شده بود و مردم يک قبيله به واسطه پيوندهاي خوني با يکديگر به حمايت از يکديگر مي پرداختند،امروز نيز اين وحدت بسيار حياتي است ،در دنياي مدرن که شهرها به شدت گسترش پيدا کرده اند و ديگر خبري از قبيله گرايي وجود ندارد مي توان گفت که حفظ وحدت ملي واجب است .
(ابن خلدون ،٢٥١:١٣٨٢،ج ١) اگر بخواهيم به اين بحث توجه کنيم بايد بگوييم امروز نيز جامعه اي که به دنبال توسعه سياسي و ثبات سياسي است لازم است که از فسادهاي اقتصادي دوري کند.
از ديگر مواردي که در مورد انديشه عصبيت ابن خلدون بايد در نظر داشت اين است که اساسأ بايد همواره از نخبگان سياسي که کوشش فراوان کرده اند تا دولت را حفظ نمايد برقرار باشند،اين نيروها نسبت به نظام تعهد قائل شده اند.