چکیده:
در جامعه شناسی سیاسی ایران عصر صفوی مقوله ایدئولوژیک سازی دین بر تمامی ارکان حکومت و حاکمیت امری مهم به حساب می آید و همین مساله موجب می گردد تا از درون مدارس و مکاتب آموزش ایران در این دوران نوعی ایدئولوژی مُقون و تایید کننده نظام فعل حاکمیتی و حکومتی بیرون بیاید. به تعبیر بهتر، صفویه در مقوله جامعه شناسی سیاسی ایران تمام پروژه های اقتصادی و امنیتی و فرهنگی و اجتماعی خود را در قالب ایدئولوژی رسمی حکومت شیعه پایه گذاری نموده و بر آن اساس از تمامی ارکان موجود چنین خروجی را طلب می کند . تئوریزه کردن ایدئولوژیک حکوت صفویه از جمله موارد مهم جامعه شناسی سیاسی ایران در آن عصر می باشد که در این پژوهش با تکیه بر مدرس خان شیراز و چهارباغ به آن نگاه می شود . این پژوهش به شیوه کتابخانه ای و در قالب شیوه توصیفی – تحلیلی به جامعه شناسی سیاسی نظام آموزشی در عصر صفوی پر داخته است .
In the political sociology of Safavid Iran, the ideologicalization of religion on all elements of government and sovereignty is considered an important matter and this issue causes a kind of ideology within the Iranian schools and schools of education in this period and confirms the system of governance and A government will come out. In other words, the Safavids in the category of political sociology of Iran base all their economic, security, cultural and social projects in the form of the official ideology of the Shiite government and accordingly demand such an output from all existing pillars. The ideological theorizing of the Safavid rule is one of the important cases of political sociology in Iran at that time, which is looked at in this study based on Modarres Khan of Shiraz and Chaharbagh.This research has filled the political sociology of the educational system in the Safavid era in a library manner and in a descriptive-analytical manner.
خلاصه ماشینی:
راجر سـيوري اين بنا را باشـکوه ترين بناي بعد از عصـر شـاه عباس اول ميداند (سـيوري، ١٣٧٢: ١٦٥)؛ پيرنيا، مدرسـه چهارباغ اصـفهان را يکي از زيباترين مدرسـه هاي ايران و آواز قوي شـيوه اصـفهاني نام نهاده (پيرنيا، ١٣٨٧: ١١١)؛ لاهکارت مدرسـه چهارباغ را آخرين بناي دوره صـفوي ميداند که لايق لقب بزرگ باشـد (لاکهارت ، ١٣٤٤: ٤٢١)؛ ســايکس نقاشــيها و تزئينات بنا را زيبا و دلکش معرفي نموده اســت (ســايکس ، ١٣٧٠: ٢٨٩)؛ بمانيان و همکاران وي و همچنين خاني و همکاران وي نيز به توصـيف و تمجيد بناي مدرسـه چهار باغ پرداخته اند (بمانيان و همکاران ، ١٣٩٠) ؛ (خاني و همکاران ، ١٣٩١: ٤٠)؛ ميرزا حســين خان در اثر خود در ارتباط با مدرســه چهارباغ آورده که اين بنا به حسـب عظمت ، رفعت و اسـباب و اوضـاع و درب نقره و ...
مشـابه مسـجد شـاه و مانند ندارد (ميرزا حســين خان ، ١٣٤٢: ٢٠)؛ ابوالفضــل حســيني مدرســه چهارباغ را به لحاظ تزئينات کاشــيکاري، موزه کاشـيکاري اصـفهان نام نهاده اسـت (حسـيني، ١٣٨٣: ٥٦)؛ کيانمهر و تقوي نژاد نيز در مقاله اي مضـامين کتيبه هاي اين بنا را مورد مطالعه قرار داده اند (کيانمهر و تقوينژاد، ١٣٩٠) و ساير محققين ديگر .
درسـت اسـت که در ابتداي حکومت صـفويان ، شـاهان اوايل اين سـلسـله ، مدرسـه سـازي و توجه به نظام آموزشـي را با اهداف سـياسـي و در راسـتاي گسـترش روزافزون مذهب شـيعي به کار گرفتند؛ اما از اواسـط عصـر صـفوي و خصـوصـا از زمان شـاه عباس اول ، علاوه بر انگيزه هاي سـياسـي، سـاير عوامل اجتماعي، اقتصـادي، فرهنگي و ..