چکیده:
این مقاله می خواهد به بررسی شاخصه های قدرت نرم ایران و آمریکا درعراق نوین درسال های 2016تا2020 بپردازد. و آمریکا سعی در مدیریت و کنترل تحولات عراق با استفاده از قدرت نرم ، و ایران نیزتلاش در صدور ارزشهای انقلاب اسلامی به کشور عراق دارند.که همین امر منجر به رویارویی دو قدرت نرم، اسلام سیاسی به رهبری ایران و لیبرال دموکراسی غرب به رهبری آمریکا شده است.در عرصه جدید سیاست یکی از ابزارهای که واحدهای سیاسی به منظور دست یابی به اهداف و منافع ملی و راهبردی خود بکار می گیرند قدرت نرم است. قدرتی که از نگاه نظریه پردازان آن تأثیرگذاری بیشتری در مقایسه با قدرت سخت دارد. با روی کار آمدن ترامپ نشانه افول قدرت نرم آمریکا ودولت او با گفتمان نخست آمریکا، را دوباره با عظمت کن، می کوشید با فاصله گرفتن از ارزش های لیبرالی ودموکراتیک وبه کارگرفتن رویکردهای نئورئالیستی منافع آمریکا را تامین کند. و ایران به عنوان یک کشور مستقل و به منظور رسیدن به اهداف خود در منطقه ای خاورمیانه، و عراق یکی از کشورهایی است که جایگاه بسیار مهمی در سیاست خارجی ایران دارد، و از همخوانی و ایدئولوژی بیشتری با ارزش های جامعه عراق برخوردار بوده، و به منظور بهبود و گسترش روابط با این دولت از ظرفیت های قدرت نرم خود استفاده می کند. و این نوشتار در چارچوب نظریه جوزف نای ، دو کشور ایران و آمریکا و ضمن بررسی و تبیین مولفه های قدرت نرم به مقایسه این شاخصه ها در ابعاد سیاسی، فرهنگی، در عراق بپردازد.
This article seeks to examine the characteristics of soft power between Iran and the United States in modern Iraq from 2016 to 2020. And the United States is trying to manage and control the developments in Iraq using soft power, and Iran is trying to export the values of the Islamic Revolution to Iraq. This leads to a confrontation between two soft powers, political Islam led by Iran and Western liberal democracy In the new realm of politics, soft power is one of the tools that political units use to achieve their national and strategic goals and interests. A power that, according to its theorists, is more effective than hard power. As Trump's inauguration marks the decline of soft power in the United States and his government with the first American discourse, magnify it again, trying to serve American interests by distancing itself from liberal and democratic values and using neorealist approaches. And Iran, as an independent country in order to achieve its goals in the Middle East, and Iraq is one of the countries that has a very important place in Iran's foreign policy, and has more harmony and ideology with the values of Iraqi society, and It uses its soft power capacities to improve relations with this government. this article, in the framework of Joseph Nye's theory, the two countries of Iran and the United States, and while examining and explaining the components of soft power, will compare these characteristics in the political and cultural dimensions in Iraq.
خلاصه ماشینی:
جمهوري اسـلامي ايران به عنوان يک دولت در عرصـه بين المللي براي رسـيدن به اهداف ملي و تحقق ارزش 2539 هاي انقلاب اسـلامي خويش بر مبناي جهان نگري و ارزش شـناسـي خود حق دارد و مي تواند از منابع قدرت نرم خويش در خصـوص هر نظام ديگري و به ويژه جوامع اسـلامي اسـتفاده کند اما با توجه به وضـعيت جوامع اسـلامي، مناسـب ترين گزينه براي به کارگيري قدرت نرم ايران ، کشـور عراق اسـت .
انقلاب اســلامي ايران با ايفاي نقش ســازنده در زمينه باز توليد منافع مشــترک منطقه اي، مبارزه با تروريســم ، توسـعه همکاري هاي اقتصـادي، سـياسـي و فرهنگي در روند ثبات منطقه اي بر اسـاس امنيت دسـته جمعي، تبين الگوي توســـعه همه جانبه و درون زا بيداري اســـلامي و احياي تفکر و ارزش هاي ديني، جايگاه محوري در کمربند طلايي ايران ســوريه - لبنان در منطقه در خاورميانه بر اســاس الگوي مردم ســالاري ديني، تبيين الگوي بومي اصــلاحات درون زا در نظام هاي خاورميانه ، بهره گيري از قدرت اطلاعاتي و رســانه اي براي تبيين پيام عدالت ، صـلح و عزت ، حکمت و مصـلحت ، عضـويت فعال و اثرگذار در سـازمان هاي منطقه اي و فرامنطقه اي در جهت ارتقاي نقش دين در عرصـه تصـميم گيري، تقويت راهبرد چند جانبه گرايي و نفي سـياسـت هاي يک جانـبه گرايانه آمريکـا در منطقه ، تلاش در جهت اعتمادســـازي منطقه اي بر اســـاس گســـترش همکاري هاي فرهنگي و رسانه اي بين ملت هاي مسلمان ، تقويت تشکل هاي غير دولتي براي همکاري با کشورهاي اسلامي در جهـت حفظ اصـــول و ارزش هـاي اســـلامي و ـيا تقوـيت همکـاري هـاي نرم افزاري، ســـرمـاـيه گـذاري در ديپلمـاســـي عمومي، بهره گيري از ـقدرت هوشـــمـند در مـديرـيت افکـار عمومي منطقـه اي و بين المللي، اعتـبار بخشـيدن به فرايند اطلاع رسـاني، خنثي سـازي جنگ رواني دشـمنان در منطقه ، تقويت مؤلفه هاي هويت بخش تمدني، انتقال پيام از طريق وسـايل ارتباط جمعي سـنتي و مدرن ، تصـويرسـازي و هنجارسـازي ارزشـي، تقويت جايگاه ايدئولوژي در نظام تصــميم گيري منطقه اي و جهاني، گســترش همکاري هاي ســازنده ، مؤثر و چند جـانـبه ي منطقـه اي و فرامنطقـه اي بر اســـاس منطقـه گرايي نوين و ارتقـاي ســـطح آگـاهي و بـيداري مـلت هـاي منطقه ، مي تواند در راســتاي تقويت قدرت هوشــمند خود در منطقه و همچنين بر تحولات اخير خاورميانه و شمال آفريقا گام بردارد(دهشيري، ١٣٩٠: ٤٠).