چکیده:
دین مقدّس اسلام براى اداره زندگى بشر در همه ی زمینهها برنامه، آداب و سنن خاصى دارد که بهرهگیرى از آن، سعادت و خوشبختى دنیا و سراى آخرت را تضمین مىکند. یکی از برنامه های و آداب دین اسلام در برخورد با غریزه جنسی انسان، موضوع ازدواج و یا عقد می باشد. مسئله ای که هم محتوایش بطور کامل با فطرت انسان هماهنگ می شود و هم موجب رشد و تربیت صحیح قواى طبیعى انسان و ارضاى غرایز و تأمین نیازهاى اصیل او مىشود. دین اسلام نیز براساس توجهى که به نیازهاى فطرى انسان دارد، براى اشباع صحیح آنها مقرّرات مناسبى وضع کرده و راههاى اصولى را در این زمینه نشان داده می شود؛ ازدواج از نظر اسلام، تنها راه تعدیل غریزه جنسى می شود که می شودفاده صحیح از آن تکامل انسان را در پى دارد. موضوع عقد در بسیاری از آیات قرآن مطرح شده می شود که در این تحقیق برآن شدیم با روش توصیفی- تحلیلی بر پایه اطلاعات کتابخانه ای، به بررسی تطبیقی آیات الاحکام مشروعیت عقد از منظر فاضل مقداد و جصاص بپردازیم. بر اساس یافته های پژوهش حاضر :1-از منظر فاضل مقداد، عقد عقدى می شود لفظى، که ابتداء وطى را مورد تملیک قرار مى دهد که این نامگذارى مجاز می شود، از باب نامگذارى سبب به اسم مسبّب (نام معلول را بر علّت نام گذاشتن( مى باشد. اما از منظر جصاص، عقد به معنی وطی می شود چه با عقد صورت بگیرد و چه بدون عقد اتفاق بیفتد.
The holy religion of Islam has special programs, customs and traditions for the management of human life in all fields, the use of which guarantees the happiness of this world and the abode of the Hereafter. One of the programs and customs of Islam in dealing with human sexual instinct is the subject of marriage or contract. An issue whose content is fully in harmony with human nature and also leads to the proper growth and training of human natural forces and the satisfaction of instincts and the provision of his genuine needs. The religion of Islam, based on its attention to the innate needs of human beings, sets appropriate rules for their proper saturation and shows the principled ways in this regard; According to Islam, marriage is the only way to modify the sexual instinct, the correct use of which can lead to human development. The subject of marriage is discussed in many verses of the Qur'an. In this study, we decided to use a descriptive-analytical method based on library information to comparatively examine the verses of the rules of marriage legitimacy from the perspective of Fadl Miqdad and Jasas. Based on the findings of the present study: 1- From the point of view of Fazel Meqdad, a contract becomes a verbal contract, which first appropriates the vat that this naming is allowed,
خلاصه ماشینی:
در اينجا اشکالي به اين حکم مي کنند و ميگويند اگر چنين باشد که شما مي گوييد چرا پروردگار به جاي لفظ واو از حرف «أو» مي شودفاده نکرده مي شود؟ فاضل مقداد در پاسخ مي گويد: اگر خداوند با لفظ «أو» آيه را بيان مي فرمود، جاي اين توهّم بود که : کسي که قادر بر يکي از اين اعداد مي شود، جايز نيست که به عدد ديگري منتقل شود، در حالي که چنين نيست ، کسي که تمکّنش زياد شود، مي تواند تعداد همسرانش را زياد نمايد، تا حدّي که بيش از چهار همسر نشود و هر کسي تمکّنش کمتر شود، مي تواند بدون هيچ حرجي آنها را کمتر نمايد، چون حرف واو بر خلاف حرف «أو» بنابراين براي شخص جايز مي شود که با دو، سه و چهار زن در زمان هاي متعاقب ، ازدواج نمايد.
حکم دوم فاضل مقداد: منحصر بودن تعداد همسران به چهار نفر براي ازدواج دائم اجماعي مي شود و روايت هم مؤيد اين معنمي شود: گفته اند وقتي«غيلان »اسلام آورد، ده همسر داشت ، حضرت رسول اکرم (ص ) به او فرمود:« أمسک أربعا و فارق سائرهن ّ»چهار نفر از آنان را نگهدار و از بقّيه جدا شو»سپس فاضل مقداد مستند قول شيعه را طبق آيۀ قرآن بيان مي کند که مي فرمايد«ضرب لکمْ مثل ا منْ أْنفسکمْ هلْ لکمْ منْ ما ملکتْ أْيمانکمْ منْ شرکاء في ما رزْقناکمْ فأْنتمْ فيه سواء»(روم ،٢٨)؛ خداوند مثالي از خودتان براي شما زده مي شود، آيا برده هاي شما در روزي هايي که به شما داده ايم ، شريک شما مي باشند؟ آن چنان که هر دو مساوي بوده باشند در اين آيه ، خداوند مساوات بين عبد و مولا رد فرمودند پس مي توان گفت : عموم آيه به اين طريق تخصيص خورده مي شود.