چکیده:
طرح خاورمیانه بزرگ آمریکا را باید به عنوان بخشی از فرآیند جهانی شدن برشمرد. تسلط منطق فرهنگی آمریکا به عنوان نماد ارزشی فرآیند جهانی شدن بازتاب این نظریه کانت است که شاهد توسعه فرهنگی هستیم که درآن اساس روشنگری در بطن ارزشهای غیر هم بستر به وجود میآید. ارزشهایی که نگرشهای متفاوت و منطقی متعارض را سامان میدهند درحالی که تفسیرهایی حاکم امروزی به جهت وجود بستر ارزشی واحد، جهان بینی یگانه را پروبال میدهد. دراین چارچوب این واقعیت که تعاملات فرهنگی افزایش یافته و ارتباطات باعث نزدیکی مردم دراقصی نقاط گیتی به یکدیگر گشته و انتقال اطلاعات کمتر نقطه ی تاریکی را درخصوص جنبههای متفاوت زندگی باقی گذاشته است، مفهوم رژف نگری بینشی و اجتماعی نمیباشد. طرح خاورمیانه بزرگ بخشی از گفتمان و منطق فوق الاشاره را هدف قرارداده است تا براساس آن واژهها، فرهنگها و هویت جدیدی در منطقه شکل گیرد. قالب ظاهری این تغییر "دموکراسی سازی" و " توسعه اقتصادی است که اما جوهره آن این کلام کانت است:... درنهایت باید اطاعت کنید.
The US Greater Middle East Initiative should be seen as part of the globalization process. The dominance of American cultural logic as a value symbol of the process of globalization is a reflection of Kant's theory that we are witnessing cultural development on the basis of enlightenment at the heart of non-contextual values. Today's prevailing interpretations, due to the existence of a single value base, testify to a single worldview. In this context, the fact that cultural interactions have increased and communication has brought people closer to each other in different parts of the world, and the transfer of less information has left a dark spot on different aspects of life, is not a concept of insightful and social rhetoric. It aims at the above-mentioned discourse and logic in order to form new words, cultures and identities in the region. The apparent form of this change is "democratization" and "economic development," but the essence of which is Kant's words: ... in the end you must obey..
خلاصه ماشینی:
ولي پيروزي انقلاب اسلامي به همه مسلمانان به اثبات رساند که مسئله بازگشت به اسلام تنها يک خيال و نظر نبوده بلکه مي تواند واقعيت هم داشته باشد(٢٠٠٧٢٩٨,katrine,rizzo) آنچه بر اهميت بيشتر توجه به ابعاد مذهبي فعاليت هاي بنيادگرايان اسلامي درآثار محققين غربي جهت درک هويت آنها افزود ، واقعه ١١ سپتامبر ٢٠٠١ بود که موجب شد آنها با اتخاذ نگرشي جديد به بازبيني رابطه مذهب وسياسي و حضور آن در زندگي سياسي بپردازد .
چنانچه بسياري از تحليل گران مطرح نموده اند اين واقعه ، موجب شکل گيري الگوي رفتاري هژمونيک از سوي آمريکا گرديده که درآن سيطره هژمونيک غرب بر بسياري از زواياي زندگي سياسي مسلمانان فزوني يافت (٢٠٠٢١٨,Irene) انقلاب اسلامي ايران به دليل جاذبيت در شعارها ، اهداف ، روش ها، محتوا و نتايج حرکت ها و سابقه مشترک ديني و تاريخي و شرايط محيطي منطقه اي و بين المللي ، پديده اي اثر گذار درجهان اسلام بوده است (محمدي،١٣٨٣: ١٢٠) در واقع آنچه را که "آرنولد توين بي" در سال ١٩٤٩ در کتاب "تمدن در بوته آزمايش " پيش بيني کرده بود با پيروزي انقلاب و اسلامي عينيت يافت .
آمريکا تحت فشار متحديت عرب خود که قرار بود رژيم هاي سنتي آنان نيز دستخوش تحول در قالب طرح خاورميانه بزرگ شود،سعي کرد مشارکت اقليت اهل سنت را در ساختار سياسي عراق افزايش دهد، ليکن اين تلاش ها هنوز متحدين سنتي آمريکا را راضي نکرده است .
N. (1988),Dialogues in Arab politics:Negotiations in Regional Order , New York, Colombia University press.
, Dialogus in Arab Politics: Nagotiations in Regional Order,New York , Colombia university Press.