چکیده:
سلیگمن از روانکاوانی است که در حوزه مسایل و مشکلات مردمان عصر حاضر مطالعات و تألیفاتی دارد. وی برای افرادی که دچار مشکلات روانی و عدم آرامش روحی هستند توصیهها و راهکارهایی ارائه میدهد که در حوزه عرفان نیز قابل بررسی است. در این پژوهش اشعار دیوان عطار را از جنبه پرداختن به مقوله عشق و امید و تأثیر آن بر شادی و خوش بینی بررسی نموده به این نتیجه رسیدیم که عطار همانند سایر عرفا اعتقاد به وجودی عالی دارد که همه عالم نمود اوست. عشق حقیقی این وجود متعالی که امید وصال و یکی شدن با او را به دنبال دارد موجب میشود انسان از همه تعلقات مادی بگسلد و تنها به او بیندیشد و از این طریق همه دشواریها را بر خود آسان کند. از این رو عشق ملازم امید بوده و چون وعده الهی بر وصال بندگان عاشق تحقق یافتنی است، عاشق هیچگاه غمگین نبوده همواره نسبت به آینده خود خوش بین است.
Seligman is one of the psychoanalysts that has studies and compilations in the area of the problems of the people of the present age . He provide recommendations and solutions for those who have mental problems and lack of spiritual peace that are examinable in the gnosis field.In this research , we examined Attar's poetical works from the aspect of dealing with the categories of love and hope and their affect on happiness and optimism and came to this conclusion that like other gnostics, Attar believes in a great being that the whole world is His manifestation.The true love of this transcendent being that is followed by the hope of joining and becoming one causes humans to deprive from all the material reasons and think only about God and this way they will ease all the difficulties on their own.therefore love comes along with hope and because God's promise to join the lover servants is realizable the lovers would never be sad and would always be optimistic to their future.
خلاصه ماشینی:
عطار عارفي واصل و متشرعي دردمند بود که آشنايي عميق و دقيقي با حقيقت دين و جوهره عرفان داشت » (نيکروز، ١٣٨٧: ٢١٠) به نظر فروزانفر نيز عطار مردي دين دار است که پرستش او زاهدانه و رياکارانه نيست بلکه عاشقانه است و در اين راه نکته ياب و ژرف نگر بوده حقيقت دين را درک کرده است (فروزانفر، ١٣٥٣: ٣٤) وي عارفي است که مولوي در حق او گفته است : هفت شهر عشق را عطار گشت ما هنوز اندر خم يک کوچه ايم ماسينيون نيز عشق و زيبايي و درد را سه رکن اشعار عطار معرفي کند(شجيعي، ١٣٧٣: ٤) عطار خود ميگويد: از سر دردي در اين ديوان درآي جان سپر ساز و دريان ميدان دراي هر که زين شيوه سخن دردي نيافت از طريق عاشقان گردي نيافت با اين وصف عطار را بايد از جمله عشاقي به شمار آوريم که عمر خود را در راه تبيين راه خداشناسي و ايجاد اميد در بندگان طي کرده است .
اين بزرگترين درسي است که عطار به عارفان و عاشقان ميدهد و آنها را از همه غمهاي دنيا بي نياز ميداند زيرا قدرتي که او را در خود جاي داده از آن او شده است : راه عشق او که اکسير بلاست محو در حو و فنا اندر فناست فاني مطلق شود از خويشتن هر دلي کاو طالب اين کيمياست گر بقا خواهي فنا شد کز فنا کمترين چيزي که ميزايد بقاست (همان : ٢٥) کمال عشق چون بتابد کمترينش آن بود که خود را براي او خواهد و در رضاي او جاندرباختن بازي داند(غزالي، ١٣٨٥: ٤٢) پذيرفتن درد و بلا از سوي انسان صبر و شکيبايي را افزايش ميدهد.