چکیده:
روابط ایران و آمریکا پس از وقوع انقلاب اسلامی، وارد دوره ای از تنش و منازعه گردید. مجموعه ای از علل تاریخی و برآیند آن ها در بزنگاه انقلاب ایران، شرایط را برای بروز اختلافات میان دو کشور فراهم ساخت. طی چهار دهه گذشته، آمریکا از ابزارهای مختلفی جهت تعدیل یا مهار رفتارها و سیاست های منطقه ای و جهانی جمهوری اسلامی استفاده کرده که تحریم ها، یکی از آن ها است. وضع این تحریمها در دورههای مختلف ریاست جمهوری آمریکا، با توجه به رویکرد رئیس جمهور منتخب، شدت و ضعفهایی داشته است. در پژوهش حاضر، با استفاده از دو کارکرد اساسی روش جامعه شناسی تاریخی، یعنی «فهم زمان حال» و «درک چگونگی تحول و تغییر آن»، ابتدا تاریخ تحریم های اعمال شده علیه ایران مطالعه و سپس با ارائه سطوح سه گانه ای از اختلافات (نظری، تاریخی و استراتژیک)، علل تاریخی این منازعات بررسی می گردد. این سطوح عبارتند از: 1) زمینه و ریشه های تاریخی منازعه میان دو کشور 2) زمینه های فکری و ایدئولوژیک 3) اختلافات استراتژیک و سیاسی.
Iran-US relations entered a period of tension and conflict after the Islamic Revolution. A set of historical causes and their outcome at the time of the Iranian revolution provided the conditions for differences between the two countries. Over the past four decades, the United States has used a variety of tools to moderate or curb the Islamic Republic's regional and global behaviors and policies, one of which is sanctions. The imposition of these sanctions during different periods of the US presidency, according to the approach of the president-elect, has had its strengths and weaknesses. In the present study, using the two basic functions of the historical sociological method, namely "understanding the present" and "understanding how it evolved and changed", we first study the history of sanctions imposed on Iran and then present three levels of differences. (Theoretical, historical and strategic), the historical causes of these conflicts are examined. These levels are: 1) the historical background and roots of the conflict between the two countries 2) the intellectual and ideological background 3) the strategic and political differences.
خلاصه ماشینی:
در پژوهش حاضر، با استفاده از دو کارکرد اساسي روش جامعه شناسي تاريخي، يعني «فهم زمان حال » و «درک چگونگي تحول و تغيير آن »، ابتدا تاريخ تحريم هاي اعمال شده عليه ايران مطالعه و سپس با ارائه سطوح سه گانه اي از اختلافات (نظري، تاريخي و استراتژيک )، علل تاريخي اين منازعات بررسي گرديده است .
با استفاده از رويکرد فوق ، مي توان ريشه هاي اساسي تنش در روابط ميان ايران و آمريکا و اعمال تحريم ها را مورد بررسي قرار داد و مهم ترين مؤلفه هاي تأثير گذار بر عدم دستيابي دو کشور به سطح قابل قبولي از فهم مشترک و بهبود مناسبات را ارزيابي کرد.
پيشينه تحقيق بهار اخوان و محمود شفيعي (١٣٩٨) در مقاله «تحريم هاي آمريکا عليه جمهوري اسلامي ايران از منظر حقوق بين الملل »، تحريم هاي اعمال شده ير کشور را به دليل اثرات مستقيم و غير مستقيمي که بر شهروندان ايراني داشته اند، مغاير با اصول و ارزش هاي جهان شمول حقوق بشر مي دانند (اخوان و شفيعي، ١٣٩٨: ٤١).
دوره رياست جمهوري رونالد ريگان (١٩٨٨ – ١٩٨١) با تنش هايي که ميان دو کشور بر سر بحران گروگانگيري ديپلمات هاي آمريکايي شکل گرفته بود، سياست آمريکا بر مهار تمايلات انقلابي حکومت تازه تأسيس در ايران تمرکز يافت .
از اين منظر مي توان تحريم هاي آمريکا عليه ايران را در چارچوب اختلافات سياسي و استراتژيک که در بستر تاريخي خاص خود شکل گرفته اند، مورد ارزيابي و تحليل قرار داد.
نتيجه گيري در مقاله حاضر تلاش شد تا با استفاده از روش جامعه شناسي تاريخي، علل هاي اعمال تحريم هاي متنوع از سوي آمريکا علي ايران در دوران جمهوري اسلامي مورد بررسي قرار گيرد.