چکیده:
بیان مسیله:
نور همواره به عنوان یکی از مهم ترین واسطه ها و عناصر القای مفاهیم الهی در آثار گوناگون هنر اسلامی کاربرد دارد. فیلم «محمد رسول الله» ساخته مجید مجیدی، از مصادیق شاخص سینمای دینی ایران در استفاده از تجلی نور برای انتقال مفاهیم الهی و قدسی است. بحث و جدل های متعدد در نشریات تخصصی و عمومی در چگونگی نشان دادن و بیان تصویری زیبایی شناسانه و تاثیرگذار مفاهیم الهی و دینی با معیارها و مولفه های معتبر از مهم ترین مسایل سینمای دینی ایران است.
هدف پژوهش:
این پژوهش با هدف تبیین و واکاوی مولفه های بنیادین زیبایی شناسی عنصر نور همچون وحدت، پیچیدگی و تابندگی در این فیلم است. همچنین تحلیل دو عنصر آشفتگی و یکنواختی در ساختار تصویری و مفهومی این اثر که در تقابل اساسی با تجربه زیبایی شناختی قرار دارد.
روش پژوهش:
این پژوهش از نوع کیفی و چارچوب آن توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر منابع کتابخانه ای و مطالعه مستقیم اثر است.
نتیجه گیری:
یافته های این پژوهش نشان می دهد ساختار تصویری و مفهومی فیلم محمد رسول الله تا حدود زیادی با وحدت، هماهنگی و پیچیدگی همراه نیست. آشفتگی تصویری در کاربرد نور برای القای مفاهیم دینی و قدسی در اغلب سکانس ها دیده نمی شود. اما دارای یکنواختی تکرارشونده، بدون منطق روایی (دراماتیک) و با کمترین باورپذیری است که تجربه ای زیبا شناختی را به همراه ندارد. نورافشانی و نورانی کردن فضا با جلوه ای غیرواقع گرایانه و اغلب تصنعی فضایی سمبولیستی و نمادگرایانه به کلیت فیلم داده است. تبیین و تحلیل زیبایی شناسی نور در فیلم محمد رسول الله نشان می دهد که در بازتاب معارف الهی و دینی با موفقیت حداقلی همراه بوده است.
خلاصه ماشینی:
واکاوی ساختار تصویری و مفهومی نور در فیلم «محمد رسولالله» بر مبنای مؤلفههای زیباییشناسی چکیده بیان مسئله: نور همواره به عنوان یکی از مهمترین واسطهها و عناصر القای مفاهیم الهی در آثار گوناگون هنر اسلامی کاربرد دارد.
فیلم محمد رسولالله ساختۀ مجید مجیدی از شاخصترین آثار سینمای دینی ایران است که استفاده از نور برای انتقال معانی و مفاهیم دینی و الهی مهمترین ویژگی ساختار تصویری و مفهومی آن به شمار میآید.
مقالۀ حاضر ضمن تبیین کلیات پژوهش به دور از برداشتهای ذهنی و ماورائی، به اجزا و مؤلفههای زیباییشناسی نور همچون وحدت و پیچیدگی ساختار تصویری، روایی و مفهومی سکانسهایی از فیلم محمد رسولالله که در آنها از شدت و تابندگی نور برای انتقال معانی دینی و معنوی استفاده شده است میپردازد و درخصوص چگونگی اجرای عناصر زیباییشناسی سینمای دینی از منظر واکاوی ساختار تصویری و مفهومی نور و تلفیق آن با دیدگاه مونرو بیردزلی در باب جریان حقیقت و کارکرد هنر که آن را ایجاد تجربۀ زیباشناختی معرفی میکند، خواهد پرداخت.
در پژوهش حاضر تلاش میشود مبنا بر این سیاق نباشد که فقط به جنبههای ماورائی، ذهنی و شهودی این فیلم اشاره شود، بلکه سعی شده است که در این راستا به عناصر و نشانههای عینی، دیداری و ملموس تجلی نور در تناسب با ساختار تصویری (فرمی) و مفهومی (محتوای) آن توجه و تأکید شود و از این رویکرد چگونگی ظهور و القای مفاهیم الهی و معنوی مبتنی بر مؤلفههای بنیادی زیباییشناسی استخراج شود.