چکیده:
رزمنامه بزمنامه فردوسی یکی از برجستهترین شاهکارهای ادبی جهان است که پر از نام و سرگذشت پهلوانان، شاهان، نامیرایان، زنان و حتی ضدقهرمانان است؛ و بهنظر میرسد که در این میان برخلاف دیدگاه شارحان شاهنامه، پهلوانان این اثر ارزشمند، چندان هم پهلوان نبودهاند و گاه حتی بویی از مرام پهلوانی نبردهاند و چنان در خور و خواب و خشم و شهوت غرق شدهاند که بههیچ عنوان شایسته نام پهلوان نیستند. پیوند تهمینه و رستم، نزاع گیو و طوس بر سر تصاحب دختری گریخته از خانه، حیله در کار کردن رستم و کشتن ناجوانمردانه سهراب و... نمونههای بارزی هستند که با منش پهلوانی فرسنگها فاصله دارند و هیچ بعید نیست که اخلاق پهلوانی بزرگترین گمشده عصر فردوسی بوده باشد؛ بهویژه آنکه فردوسی از نظر زمانی، فاصله کوتاهی با علیبن ابیطالب (ع)، آن سرلوحه حقیقی پهلوانان عالم داشته است؛ و بسیار عجیب بهنظر میرسد که این نکته «اظهر منالشمس» تا به امروز از نگاه تیزبین شارحان شاهنامه و بزرگان عرصه ادب فارسی دور مانده است. نگارندگان این مقاله چنین میپندارند که عنوان «پهلوان» ی که فردوسی در قرن چهارم به برخی از شخصیتهای شاهکار خویش داده است، مشابه همان عنوان «زاهد» ی است که حافظ در قرن هشتم، دینفروشان دنیاپرست را با آن به باد تمسخر گرفته است. این مقاله به شیوه مطالعات کتابخانهای تدوین شده و فارغ از ذکر ویژگیهای سبکی و زبانی شاهنامه، بر آن است تا با رویکرد شالودهشکنی، تنها گوشههایی از خصایص پهلوانان شاهنامه را بیان کرده و به اثبات این نکته بپردازد که فردوسی به ریشخند برخی از شخصیتهای شاهکار ادبی خود را «پهلوان» نامیده است؛ همانگونه که حافظ از سر درد، ریاکاران عصرخویش را زاهد و محتسب خوانده است.
خلاصه ماشینی:
شاهنامه، شالودهشكني، سیرت پهلوانی، رستم، علیبن ابیطالب مقدمه بسیاری از شارحان برجسته و نیز نویسندگان گمنام با تفسیرهای گوناگون خویش به مردم باوراندهاند که اهمیت شاهنامه فردوسی در زنده نگاهداشتن سرگذشت و آیین پادشاهان و پهلوانان ایران باستان است و بر پایة همین تفسیرهاست که شخصیت «رستم» با اقبالی بینظیر مواجهه شده است؛ بهطوریکه برخی از جوانان روزگار فعلی آرزوی بازگشت به دوران رستم و سهراب را دارند؛ درحالیکه بهنظر میرسد شارحان شاهنامه، آنقدر در ویژگیهای سبکی و زبانی شاهنامة فردوسی و تطبیق آن با سایر شاهنامههای جهان غرق شدهاند، که از پی بردن به هدف اصلی فردوسی و انتقال درست مفاهیم آن به ذهن مخاطبان غافل ماندهاند؛ چراکه هدف فردوسی ذکر بیکفایتی شاهان و پوشالی بودن پهلوانان دروغینی همچون رستم بوده است.
زیادهنوشی رستم نیز ازجمله مواردی است که بسیار در شاهنامه به آن اشاره شده و این بادهنوشی افراطی بهاندازهای است که «هفت گردان» شیطان را هم در بادهنوشی حریف رستم ندانسته و او را شخصیت توانمندی میدانند که توانایی بادهنوشی و جنگافروزی را یکجا در درون خود جمع کرده است؛ و فردوسی در داستان «رزم کاووس با شاه هاماوران» صحنة بادهنوشی رستم را چنین توصیف میکند: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} (همان).
com Received: 2022/01/07 - Accepted: 2022/05/28 Abstract The present article deals with this question: is it possible to extract clear rules for the interaction between members of the society and the government from among the propositions of Nahj al-Balagha?