چکیده:
در کتب اخلاقی تاکید شده است که اخلاق مطلوب آن است که موافق حکم عقل و اخلاق نامطلوب مطابق حکم نفس باشد. از اینگونه تعابیر، این شبهه به وجود میآید که گویا دو نیروی متضاد در درون آدمی وجود دارد. درحالیکه چنین نیست؛ این امر ناشی از اشتراک لفظی و کاربردهای متفاوت واژه اخلاق است که گاهی لفظ در معنای حقیقی و گاهی در معنای مجازی به کار میرود. ازاینرو، ضروری است که واژگان و اصطلاحات خاص آنها مورد توجه قرار گیرد. براساس آیات نورانی قرآن، در درون هر انسانی، بالقوه دو نوع گرایش وجود دارد: گرایش به اموری که انجام آن گناه و کارهای بد، و گرایش به اموری که موجب کمال و سعادت آدمی است. بنابراین، در هر انسانی، هم گرایش به خیر و هم گرایش به شر وجود دارد. انسان قادر است با استفاده از عقل، میل خود را کنترل و تکامل یابد و یا با تبعیت از نفس سقوط کند.
خلاصه ماشینی:
کاربردهاي عقل، نفس، قلب و صدر در مباحث اخلاقي * آيتالله علامه محمدتقي مصباح يزدي( چكيده در كتب اخلاقي تأكيد شده است كه اخلاق مطلوب آن است كه موافق حكم عقل و اخلاق نامطلوب مطابق حكم نفس باشد.
اما از نظر اصطلاحي اگر انسان کاربرد اين کلمه را در ادبيات فصيح ـ مثل قرآن کريم ـ ملاحظه کند، با اطمينان پي خواهد برد که يکي از کاربردهاي اصيل اين واژه، که بدون هيچ قرينهاي اين معنا از آن فهميده ميشود و ميتوان ادعا کرد که معناي حقيقي آن است، «درک حقيقت است».
البته برخي در تبيين معناي نفس در اين آيه قائلاند به اينکه قبل از خلقت انسان، خداوند ابتدا روحي را خلق کرد و سپس آن را در ساير موجودات دميد تا انسان شدهاند؛ چيزي که هيچ دليل عقلي و نقلي براي اثبات آن وجود ندارد.
اين نفس در انبيا نيز وجود داشته، اما تحت کنترل آنها بوده است.
نفس يکي است، اما چون در هرکسي، هم گرايش به خير وجود دارد و هم گرايش به شر، انسان ميتواند با استفاده از عقل و بنا به مصلحت خود، آنها را کنترل کند، يا هرچه به ميل انجام دهد (اتباع الهوي)؛ چنانکه قرآن ميفرمايد: «أَفَکُلَّمَا جَاءکُمْ رَسُولٌ بِمَا لاَ تَهْوَي أَنفُسُکُمُ اسْتَکْبَرْتُمْ» (بقره: 87)؛ يعني برخي از انسانها همين که چيزي را دوست داشتند و به آن ميل پیدا کردند، به دنبال آن ميروند و مانند بلعم باعورا سقوط میکنند.