چکیده:
مقالة حاضر با روش تحلیل عقلی و رویکرد دروندینی به تبیین دیدگاه علامه مصباح یزدی در معرفت و بصیرت اهل ولایت و حزبالله و تاثیر آن در اسلامیسازی علوم انسانی پرداخته است. آخرین مرحلة سیر انسانی در اندیشة علامه مصباح یزدی از سنخ علم حضوری است. اهل ولایت و حزبالله تعلق و ربط بودن خود به خدای سبحان را با علم حضوری میبینند و مییابند. این تحقیق نشان میدهد که از منظر علامه مصباح یزدی، علم حضوری که در اثر تمرکز و حضور قلب در عبادت و اطاعت خداوند و برداشته شدن حجابها بین اهل ولایت و خداوند تجلی مییابد، مطلوب ذاتی و کمال اصیل است و علوم انسانی درصورتی اسلامی و ارزشمند میشوند که وسیلهای برای رسیدن به کمال اصیل باشند؛ چنانکه اگر در جهت ضد کمال نهایی، از آنها بهرهبرداری شود، مقدمة نقص و سقوط نهایی خواهند بود.
خلاصه ماشینی:
اين تحقيق نشان ميدهد که از منظر علامه مصباح يزدي، علم حضورى که در اثر تمرکز و حضور قلب در عبادت و اطاعت خداوند و برداشته شدن حجابها بين اهل ولايت و خداوند تجلي مييابد، مطلوب ذاتى و کمال اصيل است و علوم انساني درصورتى اسلامي و ارزشمند ميشوند که وسيلهاى براى رسيدن به کمال اصيل باشند؛ چنانکه اگر در جهت ضد کمال نهايى، از آنها بهرهبردارى شود، مقدمة نقص و سقوط نهايى خواهند بود.
در قرآن و روايات همانطور که از بدو پيدايش شيطان و اولين پيرو او، حزب شيطان پديد آمده است و دربارة لزوم داشتن بينش و بصيرت نسبت به عداوت و نفوذ و اغواء و اضلال و طغيان و زيانکاري آنها سخن گفته و هشدار دادهاند، از آغاز پيدايش اولين ولي خدا، حزبالله نيز پا به عرصۀ وجود گذاشته و دربارة شناخت و پذيرش ولايت خداوند و رسول خدا( و ائمه هدي( و پيروزي و رستگاري انسان با معرفت و بصير، بشارت دادهاند.
در انديشة علامه مصباح يزدي، مفهوم ولايت خداوند و رسول خدا( و ائمه هدي( ابعاد گسترده دارد که بُعد سياسى اجتماعىِ ولايت، فقط يکى از ابعاد آن بوده و به معناى پذيرش حق حاکميت و حکومت است.
علامه مصباح يزدي ميفرمايد: «براهين عقلى، وجود خدا را بهوسيلة مفاهيم ذهنى اثبات مىکنند و حاصل همة آنها اين است که موجودى «وجود دارد که داراى علم و قدرت و حيات است و زمان و مکان و ساير محدوديتها را ندارد، و او آفرينندة جهان و انسان است».