چکیده:
یکی از گرایشهای تفسیر قرآن کریم، گرایش نواعتزالی مصر یا تفسیر ادبی است که با توجّه به تخصّص یک مفسّر یا علاقه شخصی خود، اساسا به کاوش علوم ادبی در قرآن مانند صرف، نحو، لغت و بلاغت میپردازد و با تکیه بر این علوم ادبی، آیات قرآن را تحلیل کرده و قرآن را تفسیر میکند. تفسیر ادبی، تغییر و تحوّلات چشمگیری را پشت سر گذاشته و نهایتا در عصر جدید به شکوفایی و تکامل رسیده است. این جریان که با ظهور طه حسین در مصر آغاز گردید، در ادامه توسّط امین خولی و شاگرد او بنت الشاطی ادامه یافت و در افکار نصر حامد ابوزید به اوج خود رسید. نخستین هدف این تفاسیر، فهم ادبی خالص قرآن بدون هیچ پیش شرطی است. برای این گرایش تفسیری، عناصر شاخصی از قبیل نگاه سیستماتیک به آیات، عدم ترادف، تقدم قرآن بر قواعد ادبیاتی، عنایت به فرهنگ عصر نزول، مخالفت با تفسیر علمی به معنای خاص و... ذکر شده است که تا حدود زیادی به تفسیر ادبی هویتی جدید بخشیده است. دراین نوشتار، سعی بر آن است که با مطالعه کتابخانهای و با روش توصیفی - تحلیلی، کارکرد هر عنصر در تفسیر قرآن کریم، بهصورت تفصیلی مورد واکاوی قرار گرفته و بیان گردد.
One of the trends in the interpretation of the Holy Quran is the Egyptian New Mu’tazilite trend or literary interpretation, which, according to the specialization of an exegete or his personal interest, basically explores the literary sciences in the Quran, such as morphology, syntax, vocabulary, and rhetoric, and relying on these literary sciences analyze the verses of the Quran and interpret the Quran. Literary interpretation has gone through significant changes and evolutions and has finally flourished and evolved in the new era. This trend, which started with the appearance of Taha Hussein in Egypt, was continued by Amin Khauli and his student Bint al-Shati and reached its peak in the thoughts of Nasr Hamid Abu Zayd. The first goal of these interpretations is the pure literary understanding of the Quran without any preconditions. For this interpretative tendency, indicative elements such as a systematic look at the verses, lack of synonyms, precedence of the Quran over literary rules, respect for the culture of the descent era, opposition to scientific interpretation in a special sense, etc. have mentioned a new identity. In this article, an attempt is made to analyze and explain in detail the function of each element in the interpretation of the Holy Quran with a library study and descriptive-analytical method.
خلاصه ماشینی:
غالباً مطالعات درونی هم که به مطالعات بیرونی وابسته است، در صورتی که بخواهد فهم مناسبی از تفسیر قرآن کریم ارائه بدهد، شایسته است که نکات و معیارهایی را مراعات کند: برای نمونه، لغات باید بهصورت موشکافانه مورد کاوش قرار گیرد و مفسر، با آگاهی از تغییرات واژگان، آنها را بررسی کند – مفسر باید بداند که قاموسهای در دسترس، به تنهایی کافی نیست و سزاوار است که علاوه بر آنها، تحلیل خود را نیز به کار برد – همچنین بهتر است مفسر، طبق درک مخاطبان حضرت محمد (ص) در زمان نزول به معنای واژگان بپردازد – مفسر باید بعد از حصول معنای واژگان و تغییرات آنها، به بررسی معنی استعمالی لغات قرآن بپردازد و معناهای گوناگون آن لغت قرآنی در تمام اعصار و مناسبت ها را کاوش نماید – مفسر باید، با معیار و ملاک قرار دادن سیاق آیههای قرآن در فهم لغت، در مشخص کردن معنای مورد نظر از آیه، نهایت بهره را از سیاق آیات بگیرد – همچنین هنگام بررسی لغات، ترادف نداشتن را اصل قرار بدهد.
نقد بنت الشاطی بر دیدگاه سیستماتیک در تفسیر ادبی معاصر، مدعای تبیین رابطه میان آیات هر یک از سورههایی که نزول آنها در زمانی واحد یا پیوسته بوده، درست به نظر نمیرسد (بنتالشاطی، التّفسیر البیانی، 1962: 1/ 195)؛ مثلاً نیشابوری سوره تکاثر را در تفسیر، به سوره قبل از آن یعنی قارعه مرتبط میداند و بیان میکند که در سوره تکاثر و قارعه، فضای موعظهآمیزی در ارتباط با روز رستاخیز به چشم میخورد (نیشابوری، غرائب القرآن و رغائب الفرقان، 1416: 30/ 154).