چکیده:
هدف پژوهش حاضر، تبیین خردمندی به واسطة نگرش به زمان و زیباشناسی در دانشجویان دختر دانشگاه فرهنگیان خرمآباد است. به این منظور، نمونهای متشکل از 200 دانشجوی دختر بر اساس جدول کرجسی و مورگان به روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب و مقیاس خودارزیابی خرد وبستر، پرسشنامه نگرش به زمان میللو و وورل و آزمون حساسیت زیباشناسی عبدالملکی و همکاران روی آنها اجرا شده است. دادهها به روش تحلیل معادلات ساختاری با استفاده از نرمافزار لیزرل تحلیل شد. هر سه فرضیه، خردمندی در دانشجویان دختر رابطة معنادار مثبت با نگرش به زمان مثبت و زیباشناسی و رابطة معنادار منفی با نگرش به زمان منفی دارد، تأیید میشود. از یافتههای پژوهش، نتیجهگیری میشود که هدف نهایی در دانشگاه باید رشد مهارت خردمندی باشد. چرا که این امر، میتواند آثار بسیار مهمی بر روی انتخابهای بعدی دانشجویان بگذارد و از طریق رشد مهارت زیباشناسی و توانایی نگرش به زمانِ مثبت میتوان خردمندی را رشد داد.
The purpose of this research is to explain wisdom through the attitude toward time and aesthetics in female students of Farhangian University of Khorramabad. For this purpose, a sample of 200 female students based on Karjesi and Morgan's table, using simple random sampling method and Webster's wisdom self-assessment scale, Worrell and Mello’s Attitude toward time questionnaire, and AbdulMaleki et al.'s aesthetic sensitivity test were implemented on them. The data were analyzed by structural equation analysis using Lisrel software. All three hypotheses are confirmed, wisdom in female students has a positive significant relationship with positive Attitude toward time and aesthetics and a negative significant relationship with negative Attitude toward time. From the findings of the research, it is concluded that the ultimate goal in the university should be the development of wisdom skills. Because this can have a very important impact on the future choices of students, and wisdom can be developed through the development of aesthetic skills and the ability positive Attitude toward time.
خلاصه ماشینی:
به اين منظور، نمونه اي متشکل از ٢٠٠ دانشجوي دختر بر اساس جدول کرجسي و مورگان به روش نمونه گيري تصادفي ساده انتخاب و مقياس خودارزيابي خرد وبستر، پرسشنامه نگرش به زمان ميللو و وورل و آزمون حساسيت زيباشناسي عبدالملکي و همکاران روي آن ها اجرا شده است .
در پژوهش زيمباردو و بويد٢ (١٩٩٩)، گرايش به زمان حال ، گذشته و آينده مثبت با سازه هاي رواني مثبت - که خردمندي هم ميتوان بخشي از اين سازه ها قرار داد- ارتباط معنادار دارند و افرادي که داراي نگرش به زمان مثبت هستند داراي سلامت بيشتر و ارزشمندي خود بيشتري ميباشند.
روش شناسي پژوهش هدف اين پژوهش بررسي خرد در دانشجويان دختر دانشگاه فرهنگيان به واسطۀ نگرش به زمان و زيباشناسي بوده است .
بر اين اساس ، ميانگين متغيرهاي مورد پژوهش ، يعني خرد، نگرش به زمان مثبت ، نگرش به زمان منفي و زيباشناسي به ترتيب ، برابر با ١٣٥/١٥، ٥٠/٢٣، ٣٩/٥٦ و ٧٨/٥٩ است .
استفاده از اين آزمون براي بررسي نرمال بودن متغيرهاي پژوهش نشان داد که داده هاي متغير خرد با مقدار آمارة توزيع (٠/٨١) در سطح معناداري (٠/٥٠)، نگرش به زمان مثبت با مقدار آمارة توزيع (١/٠٥) در سطح معناداري (٠/٢٢)، نگرش به زمان منفي با مقدار آمارة توزيع (٠/٨٨) در سطح معناداري (٠/٤١) و زيباشناسي با مقدار آمارة توزيع (٠/٨٤) در سطح معناداري (٠/٤٧) نرمال هستند.
The paradoxicaO nature oI personaO wisdoP and its reOation to huPan deveOopPent in the reIOective, cognitive, and aIIective doPains.
), The ScientiIic Study oI PersonaO WisdoP, New York: Springer.