چکیده:
در ذیل آیۀ شریفۀ روایات نسبتاً پرحجمی در شماری از منابع تفسیری عامه گزارش شده که حاکی از آن است که حضرت یوسف؟ع؟ را به قصد ارتکاب گناه متهم میدارد، در حالی که آیات متعددی از سوره یوسف؟ع؟ با دلالتهایی روشن، حاکی از عدم ارتکاب هر نوع گناه توسط آن حضرت است. بر اساس این آیات، شش شاهد بر پاک بودن حضرت یوسف؟ع؟ گواهی میدهند: خدای متعال، خود آن حضرت، زلیخا، یکی از اقوامش، عزیز مصر و گروهی از زنان مصر. حتی خود آیۀ مورد بحث نیز بر اساس برخی تحلیلها، حاکی از بیگناهی آن حضرت است. آیۀ 53 سورۀ یوسف نیز نه حاکی از اعتراف یوسف؟ع؟ به گناه، بلکه دلیل بر تواضع و اخلاص آن حضرت و ناشی از اندیشۀ توحیدی اوست.
خلاصه ماشینی:
بر اساس این آیات، شش شاهد بر پاک بودن حضرت یوسف(علیهالسلام) گواهی میدهند: خدای متعال، خود آن حضرت، زلیخا، یکی از اقوامش، عزیز مصر و گروهی از زنان مصر.
(طباطبایی، بیتا: 11/124) در چنین شرایطی، یوسف(علیهالسلام) که از رشادتی کامل و جمالی وصفناپذیر برخوردار است و به اقتضای جوانی، در اوج مشتهیات نفسانی قرار دارد و راه فراری نیز برای او متصور نیست (و غلّقت الابواب)، تقاضای آمرانه و مالکانۀ زنی زیبا و جوان را این گونه قاطع پاسخ میگوید: مَعَاذَ اللَّهِ إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوَايَ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ.
به هر روی شهادت این شاهد که چگونگی وقوع آن، خود از معجزات الهی است، گواه دیگری بر راستگویی یوسف(علیهالسلام) و مبرّا بودن او از گناه است.
ولی باید گفت آنچه آن حضرت در این دعا از خدا میطلبد، مصونیت مطلق از کید زنان مصر، از جمله همسر عزیز مصر و مبتلا نشدن به گناه مورد نظر آنها است.
ولی همان گونه که بسیاری از مفسران برداشت نمودهاند، این آیه، حاکی از سخن یوسف(علیهالسلام) است (مانند: طوسی، 1409: 6/155، طباطبایی، بیتا: 11/134، نحاس، 1409: 3/414، سیوطی، 1365: 4/24).
البته زلیخا، پیش از این و در حضور زنانی که وی را به خاطر عشقورزیاش به یوسف(علیهالسلام) ملامت کرده بودند نیز به یکسویه بودن خواست خود و عفتورزی آن حضرت اعتراف کرده بود.
» ممکن است گفته شود: همۀ شواهد و تحلیلهای فوق در تنافی آشکار با اعتراف خود حضرت یوسف(علیهالسلام) است که بر اساس آیۀ 53 این سوره میفرماید: «وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي».