چکیده:
سرمایه گذاری در فعالیت های بازاریابی، نه تنها باعث افزایش ارزش نام تجاری یک بنگاه می شود، بلکه کاهش ریسک سرمایه گذاری برای آن بنگاه را نیز در پی دارد(کنستانتینیدس،2012). البته این روابط در سطوح مختلف سرمایه گذاری در بازاریابی یکسان نیست و لذا وجود رابطه غیرخطی دور از ذهن نیست. در همین راستا، در مطالعه حاضر تلاش شده است تا با استفاده از داده های شرکتهای گروه قندو شکر بورس اوراق بهادار تهران و با استفاده از مدل آمیخته بازاریابی 4p طی دوره زمانی 1380 تا 1394 و مدل دادههای ترکیبی، به بررسی رابطه آمیخته بازاریابی و عملکرد اقتصادی پرداخته شود. نتایج بررسی ها نشان داد که ارتباط غیرخطی یوشکل وارون (∩) بین آمیخته بازاریابی و عملکرداقتصادی شرکت های مذکور برقرار است.
Investing in marketing activities not only increases brand value, but also reduces the investment risk.Of course, the relationship between marketing mix and economic performance of companies are not the same at different levels of marketing investment Therefore, there is a probability to have non-linear relationships between these variables The present study attempts to investigate the relationship between 4P’s of marketing mix and economic performance index using data from companies accepted in the sugar industry of stock exchange market during 2001-2015 using panel data approach. The results showed that there is an inverse U shape (∩) relationship between marketing mix and performance of companies Therefore, it is suggested that companies determine the optimum level of marketing costs for improving their economic performance index.
خلاصه ماشینی:
{مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} به گفته استوارت ، برای دستیابی به ارزش ، باید اهداف مالی و اقتصادی، ابزار های ارزیابی عملکرد و رویه های ارزیابی مورد توجه و تأکید قرار گیرند (١٩٩٣,Stewart) اگرچه بســیاری از شــرکت ها از معیارهای سنتی ارزیابی عملکرد مثل نرخ بازده حقوق صاحبان سهام ا ستفاده میکنند، اما این معیارها در معرض تحریف شــدن به وســیله مدیران هســتند (١٩٩٩,Meckling &Jensen ) به دنبال اظهارات جنسن و مکلینگ ، بلک ٥ و همکاران (١٩٩٩) بیان کردند که معیارهای سنتی ارزیابی عملکرد هم جهت 44P 5 Black با ایجاد ارزش برای سـهامداران عمل نمیکنند.
معیار ارزش افزوده اقتصادی ٨ در واقع بیانگر سود واقعی یک شرکت در یک سال میباشد این شاخص با کم کردن هزینه فرصت حقوق صاحبان سهام از سود خالص بدست میآید و معیاری است که هزینه فرصت منابع بکار رفته در تولید را تماماً لحاظ میکند و طبق فرمول زیر برآورد میگردد: 7 Stewart 8 Economic Value Added(EVA) (سرمایه بکار گرفته شده ×میانگین وزنی هزینه سرمایه )-سودخالص عملیاتی بعدازکسر مالیات =ازش افزوده اقتصادی EVA یا همان ارزش افزوده اقتصادی، بعنوان یک معیار ارزیابی، هزینه فرصت صاحبان سهام و ارزش زمانی پول را در نظر گرفته و تحریف ناشی از بکارگیری اصول حسابداری را برطرف میکند (عبدلی،١٣٩٦،٣) لذا ارزش افزوده اقتصادی به عنوان ابزاری مهم برای اندازه گیری عملکرد اقتصادی بنگاه ها مورد توجه قرار گرفته است .