چکیده:
پدیدارشناسی روشی است فلسفی که از آثار و نوشتههای ادموند هوسرل دریافت گردید. در این روش، فرد به عنوان یک آغازگر، به تحلیل توصیفی از جهان عینی میپردازد تا حقیقت و ذات پدیده در شعور و ادراک و آگاهی انسان ظهور یابد؛ طبق نظریّة پدیدارشناسی، هرگونه موانع و پیش فرضهایی را که در راه شناخت واقعی پدیدهها وجود دارد، باید به حال تعلیق در آید تا ذهن، خود به شناخت و آگاهی دست یابد. سیمین یکی از چهرههای شاخص معاصر است که راهی تازه را بدون اتّکاء به باورهای مفروض و قواعد محتوم پیشینیان با نگاهی نو در عرصة شعر گشود. این نظریّات سیمین – که به آرای پدیدارشناسان شباهت دارد- بیشتر در فرم و محتوای غزل مشاهده میشود، این مقاله به شیوه تحلیلی- توصیفی در پی یافتن پاسخ به این پرسش است که، چگونه سیمین در راستای ایدة پدیدار شناسانه توانسته در فرم و محتوای غزل تغییر ایجاد کند؟ نتیجة پژوهش بیانگر این است که شاعر هر چند به عنوان یک پدیدارشناس مطرح نیست، امّا نظریّهای که در بارۀ فرم و محتوای غزل داده در راستای نظریّات پدیدارشناسان است، او نیز مانند آنها تقلید شیوههای ادبی مرسوم را که مانع درک صحیح از اشیاء میشده کنار گذاشته و نگاهی تازه را در توصیف واقعی پدیدهها و سوژهها، بدون توجه به پیشفرضهای موجود تاکید کرده است. از این رو، با ایجاد تحوّل در فرم و محتوای غزل و کشف اوزان عروضی خارج از دوایر خلیل، با نگاهی پدیدارشناسانه بدون توجّه به نظریّههای ادبی گذشته نقشهای تاثیرگذارتری در شعر معاصر داشته است.
Phenomenology is a philosophical method which is derived from Edmund Husserl writings. The man, in this method, as an individual analyzes the concrete world descriptively to attain the truth and essence of phenomenon in man’s conscience and understanding. According to phenomenological theory any obstacles and pre-assumptions on the real recognition of the phenomenon must be suspended until the mind, itself, attains the cognition of the matter. Simin is one of the contemporary features who has opened a tract without relying on the abstract rules of the antecedents in the poetical domain. Simin’s theories which are close to the idea of phenomenologists are seen as the form and theme of lyrics. This article which has been written in analytic – descriptive method, is to answer the question how Simin was able to create changes in the form and content of lyrics. The conclusion shows that though the poet is not considered as a phenomenologist, the theory which she has offered in the form and theme of the odes was in accordance with the theorists of the phenomenology. Simin as the other poets set aside the usual parody which was obstacle in understanding the environment and had new perspective at the subjects without available pre-assumptions. Therefore, by creating transformation in the form and content of lyrics and discovering the prosody meters out of Khalil’s circles, and with phenomenological outlook, and regardless to the past literary theories, has more impact on the contemporary poetry.
خلاصه ماشینی:
به گونه هاي هشتگانۀ هنجارگريزي ليچ ، (صفوي، ١٣٧٣؛ ج ١: ٥٤-٤٩) ساختند و آن ها را ناديده ميگرفتند و هرنوع تصويرهاي نادرستي را از آنان ارائه ميدادند، چرا کـه ادبيات ساختۀ مردان بوده است ،» (١٩٨٥١٢٨,showalter) و يا نگاه تحقير آميز به زن اين کـه «بـه عنوان نويسنده ، توان بيان حقائق را ندارند و خطوط فکري زن به صورت فردي و يا اجتمـاعي در تاريخ ادبيات مطرح ميگردند» (همان : ٢١٦) ياد ميشده است ، سيمين را نگران کرده و او را بر آن داشت تا از تجربيات شخصي در درون مايۀ اشعارش از زنان و جايگـاه آن هـا در ابعـاد سياسـي و اجتماعي سخن بگويد؛ علاوه بر آن در بيان مسائل زنانۀ عصرش بدان حد پيش رفته که عقايـد او را با ديدگاه «ادر» در باب قوة اروتيسم ، که يک منبع قوي «ريشه در عمق روح و روان زنان دارد و به عنوان يک احساس ناشناخته و فروخفته در زنان است و فرهنگ ها بـا ظلـم و سـتم آن قـوه را سرکوب ميکنند،» (٥٣ :١٩٨٤,Lorde) ميتوان مقايسه کرد؛ سيمين با اين باورهاي عاميانه مقابلـه ؛ و نسبت به شناخت سنتي که تاکنون در بـارة برخـي از سـوژه هـا و شخصـيت هـا از قبيـل : دلالـه ، نغمۀروسپي، کفن دزد، رقاصه ، تسکين و کولي وجود داشت ، ترديد کرد و مثل يک پديدارشناس در شناخت پديده ها به نظريه هاي موجود سنتي توجه نکرد بلکه بر اين بـاور بـود کـه اشـياء بايـد در توصيف خود معرف خود باشند؛ به عقيدة سيمين «ذهن ، خود بايد آن چـه کـه مـيبينـد دريابـد و شناخت حاصل کند، نه آنچه که تاکنون در بارة آن وجود داشته اسـت و ذهـن شـاعر از تفکـرات پيشين انباشته شده باشد».