چکیده:
مسأله این تحقیق بررسی سه مسئله شناخت و مسئولیت در برابر خداوند و «دیگری» و پاسخگو بودن آنها، بر اساس رویکرد علامه طباطبایی و لویناس است. روش این مطالعه، تطبیقی و تحلیل مواضع وفاق و خلاف این دو دیدگاه است. از دیدگاه علامه طباطبایی، حق تعالی بیکران و آدمی کرانمنمد است و شناخت کنه ذاتِ حق تعالی میسر نیست. مسئولیت در قبال حق تعالی نیز محور سایر مسئولیتها در قبال دیگران است و سرّ این مسئولیت ریشه در فقر و وابستگی ذاتی انسان دارد. این مسئولیت هرچند اختیاری میباشد، اما اختیاری است که آدمی مجبور به پذیرش آن است. باتوجه به مالکیت مطلقه خداوند، هیچ کس را یارای مواخذه او نیست. از منظر لویناس نیز کشف هویت «دیگری» با شناخت مفهومی امکانپذیر نیست. قوام سوژه وابسته به «دیگری» است و در قبال او مسئولیتی نامتناهی دارد. مسئولیتی که سوژه در پذیرش آن کاملا منفعل و همچون گروگانی است که حق مواخذه «دیگری» را ندارد. علیرغم اختلافاتی که میان خصوصیات خدا و «دیگری» وجود دارد، میتوان بین این دو مسئله تناظری تنگاتنگ برقرار نمود.
This research aimed to examine the three issues of cognition and responsibility before God and the "other" and their accountability, based on the Allameh Tabatabai and Levinas’s approaches. The method of this study is comparative and analysis of the positions of agreement between these views. Per Allameh Tabatabai, God is infinite and a man is finite; Therefore, it is not possible to know the nature of the Supreme Being. Responsibility before God is also at the heart of other responsibilities to the others, and the secret of this responsibility is rooted in the inherent poverty and dependence of man. Although this responsibility is optional, it is an option that one should accept. Given God's absolute ownership, no one can rebuke him. From Levinas' point of view, it is not possible to discover the identity of the "other" by knowing the concept. The consistency of the subject depends on the "other" and has an infinite responsibility to him. A responsibility that the subject is completely passive in accepting and like a hostage who has no right to blame the "other". Accordingly, despite the differences between the characteristics of God and the "other," a close correspondence can be established between the two.
خلاصه ماشینی:
تحليل دو مسئله شناخت و مسئوليت در برابر خداوند و «ديگري »: مطالعه تطبيقي بين علامه طباطبايي و لويناس 1 حامده راستايي 2 احد فرامرز قراملکي چکيده مسأله اين تحقيق بررسي تطبيقي دو مسئله شناخت و مسـئوليت در برابـر خداونـد و «ديگـري» براسـاس رويکرد علامه طباطبايي و لويناس است .
از آن جايي که پرسـش هـاي مربـوط بـه شناخت و مسئوليت ، نسبت به خـدا در تفسـير الميـزان و «ديگـري» در انديشـه لوينـاس، متناظر با يکديگر به نظر ميرسد، اين نوشتار بر آن است پاسخ آنها را نزد علامه طباطبايي و لويناس، مورد بررسي قرار دهد.
بنابراين با وجودي که معرفت کنه ذات غيرممکن است لکن با توجه به تأکيد بر ضرورت خداشناسي ، پرسـش از آثـار خلقـت و نيـز سـؤال از حکمت برخي افعال الهي ، نه تنها نکوهش نشده بلکه پاسـخ برخـي از آنهـا از جملـه سـؤال فرشتگان در داستان آفرينش حضرت آدم ١ و نيز سـؤال حضـرت ابـراهيم از چگـونگي زنـده شدن مردگان ،٢ به روشني بيان شده است .
لويناس در اخلاق و نامتناهي تأکيد ميکند که اين نزديکي ، نزديکـي مکـاني و يـا همچون قرابت والدين به فرزند نيست بلکه به همان نسبتي که سوژه خود را مسئول ميداند به «ديگري » نزديک است (٩٦ ,١٩٨٥ ,idem).
اما مسئوليت آدمـي در قبال حق تعالي بستگي به سعه وجودي انسان دارد و آدمي در پذيرش آن مختـار اسـت ؛ اگرچه اين اختيار، اختياري است که مجبور به پذيرش آن است .
در لويناس نيز مسئوليت سوژه در قبال «ديگري » با ذات او عجين است و البته اين مسئوليت نامتقارن است .