چکیده:
از دغدغههای امروز در حوزه ی معماری این مسئله است که برخی از ساختمانهای معاصر، تاثیرگذاری کمتری روی مخاطب دارند. گویا تنها ساختاری تشکیل شده از مصالح هستند، زیرا این بناها در هدف آبادانی و مراقبت از محیط زندگی بشر موفق عمل نکردهاند. معماری به عنوان شناسنامهای از افکار، پیشرفت و تاثیرات محیطی است که باید به زیر مجموعههای سازندهی آن توجه گردد. با نظرات متعددی که امروزه در بخش حکمت نظری و عملی وجود دارد، تعریف از معماری دچار نقصهایی شده است. هدف از این پژوهش پرداختن به تعریف کاملی از معماری در ابعاد مادی و معنوی لایههای وجودی انسان و نیازهای او بود و میتوان فضا و هندسه را بستری برای پاسخگویی به نیازها دانست که با نمودار پنج مرحلهای خلق آثار بر اساس حکمت اسلامی روند رسیدن به این مهم پایهریزی شده است. در این مقاله با بهرهگیری از روش تحلیل محتوا و مصداقپژوهی بااستفاده از ابزار کتابخانهای، هندسهی مسجدجامعاصفهان را بعنوان نمونهای موفق در حفظ ارتباط موثر میان بنا و مخاطب مورد بررسی قرار گرفته است تا نمایانگر تعریف جامعی از معماری و هندسهی ادراکی توسط چهار لایهی وجودی انسان باشد و نمودی از بکارگیری مبانی صحیح حکمت هنر اسلامی به عنوان یکی از غنیترین هنرهای کشورمان به احیای میراث بینظیر از پیشینیان خود رسیده شود. توجه به این امر سبب میشود تا مسائل معماری معاصر را تحلیل کرده و به طور بنیادین به حل آنها پرداخته شود. معماری اصیل ایرانی به روح و حالات ماورایی آفرینش بها داده و در رساندن هستی به کیمیای وحدت به مثابه رمز جاودانگی تلاش کرده است. با رویکردهای پایهای میتوان تاثیر این وحدت روح را جاودانه ساخت. سرانجام نشان داده شد که در مسجد جامع اصفهان، با استفادهی درست از هندسه میتوان رموز ماورایی را که در قلب و روح انسان نیز سرچشمه دارد رمز پردازی نمود و به سبب تعقل و رمزگشایی مخاطب به تاثیرگذاری آن در نسلهای مختلف امیدوار بود، زیرا هرچه در دنیا در حال تغییر باشد «روح» وحدت، اصالت و پاکی خود را در بدو ورود حفظ کرده و آمادهی پذیرش درستیها و سیر حالات آفاقی و در درجات بالاتر انفسی است.