چکیده:
روایتهای صوفیانه به مثابه زندگینامهی دگرنوشت، به دلیل متغیرهایی چون فاصله زمانی و نوع رابطهی روایتپرداز با سوژه ارجاعی، خوانش و مقاصد روایت پرداز و میزان تاییدپذیری دادههای روایت، چهره متنیای برای فرد تولید میکند که این چهره پدیدار شده در روایت، به تمامی نمیتواند منطبق با شخصیت واقعی(=سوژه ارجاعی) صوفیان باشد. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر نظریات پل دومان در مقاله «خودزندگینامه به مثابه چهره زدایی»، گونههای چهرهسازی در روایتهای صوفیانه را بررسی کرده و به این پرسش، پاسخ میدهد که آیا تمامی شیوههای چهرهسازی در خوانش مخاطب به چهرهزایی منجر شده است؟بررسی روایتهای صوفیانه نشان میدهد، چهره صوفیان به شیوه کرامتسازی و الگوبرداری از چهرههای دینی و اسطورهای، ترسیم ابژکتیو و وجودشناسانهی «منِ بیقدر شده» بر مبنای اصل فنا، سخن گفتن پروسوپوپیایی در گور و نوشتههای سنگ قبر، در جهت قدیسسازی پردازش میشده است. شیوه پروسوپوپیایی، ساحتی فراواقعی و متعالی به چهره روبه زوال صوفیِ مُرده میداده و چهره زاینده بوده است. در ترسیم منِ ابژکتیوِ صوفی که بر اساس آن، خوارداشتِ من(=چهره)، عامدانه و آگاهانه صورت میگرفت، از شکست چهره، چهرهای تازه برای صوفی پدیدار گشته است. با وجود این، اغراق در توصیف برخی ویژگیهای صوفیانه چون بیاعتنایی به ظاهر، خلوص و یگانگی در عشق به معبود و عدم اشتغال به غیر که مصادیق آن در خرقه شپشآلود، دعای منتهی به مرگ فرزند و راندن مریدان و هواداران نمودار میشود، نتیجه عکس داشته، چهرهزایی را به چهرهزدایی بدل میکند.
Sufi narratives as hetero-biographies produce a textual face for the subject due to variables such as the time interval and the type of relationship between the narrator and the referent subject; the reading and intentions of the narrator; and the verifiability of the narrative data. Accordingly, this textual face cannot completely coincide with the true personality of the Sufi referential subject. This research, using a descriptive-analytical method and relying on the ideas of Paul de Man in "Autobiography as De-facement" article, examines the types of face-making in Sufi narratives and answers the question whether all methods of face-making lead to facement in the audience reading. The study of Sufi narratives shows that the face of Sufis has been processed with the aim of sanctification by dignifying and modeling religious and mythological figures, depicting an objective and ontological "devalued self" based on the principle of annihilation (Fana), prosopopian speaking in the grave, and the epitaphs. Prosopopeia gives a surreal and sublime dimension to the declining face of the dead Sufi, hence generates a new face. In depicting the objective “I” of Sufi, based on which self-devaluation of “I” (face) has deliberately and consciously taken place, a new face has emerged for the Sufi. Nevertheless, exaggeration in the description of some Sufi characteristics such as carelessness with appearance, purity and unity in Love for God and disengagement with others; examples of which could be reflected in the lice-infested robe, the prayer causing the death of the child, and the driving away of the disciples, has had the opposite result, and has turned face-making into defacement.
خلاصه ماشینی:
چهره زايي و چهره زدايي در روايت هاي صوفيانه 2 مريم رامين نيا تاريخ دريافت : ١٤٠١/٠٧/١٥ تاريخ پذيرش : ١٤٠١/٠٩/٠٥ چکيده روايت هاي صوفيانه به مثابه زندگي نامۀ دگرنوشـت بـه دليـل متغيرهـايي چـون نـوع رابطۀ روايـت پـرداز بـا سـوژٔە ارجـاعي ، خـوانش و مقاصـد روايـت پـرداز و ميـزان تأييدپذيري داده هاي روايت ، چهرٔە متني اي براي فرد توليد مي کنـد کـه بـه تمـامي نمي تواند منطبق با شخصيت واقعي (سوژٔە ارجاعي ) صوفيان باشد.
اين پـژوهش بـه روش توصيفي ـ تحليلي و با تکيه بر نظريات پل دومان در مقالۀ «خودزنـدگي نامـه به مثابه چهره زدايي »، گونـه هـاي چهـره سـازي در روايـت هـاي صـوفيانه را بررسـي مي کند و به اين پرسش پاسـخ مـي دهـد کـه آيـا همـۀ شـيوه هـاي چهـره سـازي در خوانش مخاطب به چهره زايي منجر شده است ؟ بررسي روايت هاي صـوفيانه نـشان مي دهد، چهرٔە صوفيان به شيؤە کرامت سازي ، الگـوبرداري از چهـره هـاي دينـي و اسطوره اي ، ترسيم ابژکتيو و وجودشناسانۀ «من بي قدرشده » برمبناي اصل فنا، سخن گفتن پروسوپوپيايي در گور و نوشته هاي سنگ قبر پردازش مي شده اسـت .
حال اگر سوژٔە روايت شده خـود در ميـان نباشـد و چهـره اش از پـس قرن هاي غبارگرفتـۀ بعـد از مـرگش محـو شـده باشـد، چهـرٔە متنـي اش بـي واسـطۀ همتـاي تاريخي اش براي مخاطب پديدار خواهد شد که البته اين خود نيز مسأله آميز است .
Epitaphs, Inscriptions, and the Discourse of the Self,ELH,Johns Hopkins University Press, Vol. 68, No. 3, pp.