چکیده:
هدف اصلی این مقاله الگویابی نظری برای خرد جمعی و تلفیق نظریههای مختلف در چارچوبی تحلیلی و منسجم است. خرد جمعی مفهومی محوری و ایدهای نسبتاً نو است که با وجود نظریههای منفرد و متعدد و مفهوم پردازیهای متفاوت در رشتههایی نظیر علوم سیاسی، روانشناسی، اقتصاد و فلسفه و نظایر آنها و بهرغم آنکه جنس آن اجتماعی است، اما جامعهشناسان کمتر به آن پرداختهاند و بهبررسی شرایط و روند تحقق آن و نیز پیامدهای آن در زندگی اجتماعی توجه چندانی نشان ندادهاند. علاوه بر این، خرد جمعی هم تابع علل گوناگونی است و هم کموکیف آن پیامدهای خاصی را برای دیگر پدیدههای جامعه در برخواهد داشت. لذا این مقاله با تأسی از تفکر سیستمی درصدد ارائه صورتبندی جامعی از مفهوم خرد جمعی با نگاه جامعهشناسانه و ارائه الگویی تلفیقی و چارچوبی ترکیبی برای تبیین آن در جامعه است. چنین تحلیلی منجر به در نظرگرفتن خرد جمعی بهصورت مفهومی پویا شده و برآیی و تقویت آن را در جامعه تبیین میکند. این چارچوب قابلیت شناسایی عوامل و سازوکارهای علّی موثر بر خرد جمعی در حوزههای چهارگانه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را داشته و خواص این حوزهها را در ارتباط با هم در تقویت خرد جمعی تبیین میکند.
The main purpose of this paper is theoretical modeling of collective wisdom and combining different theories in a coherent analytical framework. Collective wisdom is a central concept and a new idea that although its material is social, but sociologists are less likely to analyze it. The conditions and process of its realization as well as its social consequences in society have been discussed. This article, based on systemic thinking in this regard, seeks to present a comprehensive formulation of the concept of collective wisdom from a sociological perspective and to provide an integrated model for analyzing collective wisdom and explaining the foundations and contexts of its emergency in society. This framework has the ability to identify causal factors and mechanisms affecting collective wisdom in economic, political, social and cultural fields and explains the properties of these fields in connection with each other in strengthening collective wisdom.
خلاصه ماشینی:
بر اين اسـاس در پـژوهش حاضـر به دنبال پاسخگويي به اين سوالات اساسي خواهيم بود: چه الگوهايي از شـرايط تحقـق و تقويـت خـرد جمعي را مي توان در تئوري هاي مختلف شناسايي کرد؟ از طريق نقد اثباتي تئوري هاي موجود و تلفيق آن هـا، چـه الگـويي از خـرد جمعـي را مي تـوان استخراج نمود؟ هر کدام از چهار حوزة اصلي جامعه يعني اقتصاد، سياست ، فرهنگ و اجتماع چگونـه مي تواننـد در تحقق و تقويت خرد جمعي در جامعه سهمي ايفا کنند؟ به سخن ديگر خواص و خصوصيات حوزه هـاي چهارگانه اجتماعي در تقويت خرد جمعي در جامعه کدامند؟ و به طور همزمان روابط متقابل هـر حـوزه با ساير حوزه ها در تقويت خرد جمعي چگونه است ؟ و سازوکارهاي اصلي آن کدامند؟ مفاهيم و ديدگاه ها 1 براي استفاده از مفهوم "خرد جمعي " از طرفي بايد بـين مفهـوم خـرد و مفـاهيم هوشـمندي ، عقلانيت ٢ و عقل ٣ و از طرف ديگر درباره صفت "جمعـي " در مفهـوم خـرد جمعـي بـه خصـوص در ارتباط با مفاهيم رقيبي مانند خرد توده ها٤، هوشمندي جمعي و اطلاعات توزيع شده تمايز قائل شد (لندمور، ٢٠١٢: ٧).
در اين جا لازم است تأکيد شود که با توجه به توضيحات ارائه شده از انواع تنـوع ، شرايط استفاده از آن ها و همچنين مديريت تنوع ، زماني مي توان در جامعه به صورت بالفعـل از تنـوع شناختي به مثابه مفهومي کليدي در موضوع خرد جمعي استفاده کـرد و برآيـي آن خـرد جمعـي را محقق دانسـت کـه شـمول اجتمـاعي و بـه ويـژه عـدم نابرابري هـاي اسـمي و عـام گرايي در مقابـل خاص گرايي به صورت آگاهانه درک شده و تفکر مديريتي جامعه بر مبناي آن باشد و به اصطلاح تفکر مشمول مبناي مديريت ظرفيت هاي گروه /سازمان /اجتماع /جامعه باشد.
Landemore, H´el`ene, (2012), Collective wisdom: principles and mechanisms, Cambridge University Press.