چکیده:
هدف: این پژوهش به کشف رابطه بین مدیریت دانش و یادگیری سازمانی در میان کتابداران کتابخانههای عمومی استان فارس پرداخته است.
روش: پژوهش از نوع کاربردی و به روش توصیفی-همبستگی انجام شد. جامعه آماری شامل کلیهی کتابداران کتابخانههای عمومی استان فارس در سال 1400 (322 نفر) بود، که به صورت نمونهگیری تصادفی ساده تعداد 175 نفر کتابدار به عنوان نمونه انتخاب شد. به منظور جمعآوری نظرات افراد از پرسشنامه استاندارد مدیریت دانش بکوویتز و ویلیامز (1999) و پرسشنامه یادگیری سازمانی بر اساس نظریه نیفه (2001) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزار SPSS ویرایش 22 و از روشهای آمار توصیفی مانند فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار، و در بخش آمار استنباطی از آزمونهای همبستگی پیرسون و آزمون رگرسیون خطی چندگانه استفاده شد.
یافتهها: نتایج حاصل از ضریب همبستگی نشان داد بین کلیه مؤلفههای مدیریت دانش و یادگیری سازمانی در میان کتابداران کتابخانههای عمومی استان فارس رابطه معنادار وجود داشت. در این میان، بیشترین همبستگی را ایجاد/تجمیع و سپس تسهیم با یادگیری سازمانی داشتهاند (به ترتیب با ضریب همبستگی 900/0 و 898/0). همچنین نتیجه آزمون رگرسیون خطی چندگانه نشان داد 100% درصد واریانس بین مدیریت دانش و یادگیری سازمانی مشترک است و مؤلفه ایجاد/تجمیع قویترین پیشبینیکننده یادگیری سازمانی است (197/0=بتا). این پژوهش نشان داد ایجاد/و تجمیع دانش (کسب مهارتهای مورد نیاز مطابق با اهداف سازمانی) و تسهیم دانش (انتقال و به اشتراک گذاشتن تجارب مؤثر فردی و سازمانی) بیشترین رابطه و تأثیر را ارتقا و بهبود یادگیری سازمانی دارند.
اصالت/ارزش: موضوع مدیریت دانش در سالهای اخیر در متون حوزه کتابخانههای عمومی مورد توجه بوده است با این وجود، رابطه میان مدیریت دانش و یادگیری سازمانی چندان مورد بررسی قرار نگرفته است؛ ضمن اینکه بررسی این مهم در جامعه کتابداران کتابخانههای عمومی استان فارس، به صورت ویژه در پژوهش حاضر مدنظر بوده است. نتایج به دست آمده از این پژوهش، میتواند راهگشای مدیران کتابخانه باشد تا با برنامهریزی، سیاستگذاریهای مناسب، و ارائه استانداردها سعی در ارتقای دانش و مدیریت دانش که موجب یادگیری سازمانی شده، داشته باشند.
Purpose: The purpose of this study is to investigate the relationship between knowledge management and organizational learning among public librarians in Fars province.
Methodology: This study was conducted as an applied and descriptive-correlational. The statistical population included all librarians of public libraries in Fars province in 1400 (322 people), in which 175 librarians were selected as a sample by simple random sampling. In order to collect people's opinions, Bukowitz and Williams (1999) standard knowledge management questionnaire and organizational learning questionnaire based on Neefe theory (2001) were used. Data were analyzed using SPSS software version 22. Descriptive statistical methods such as frequency, percentage, mean, standard deviation, and in inferential statistics, Pearson correlation test and multiple linear regression were used.
Results: The results of correlation coefficient showed that there was a significant relationship between KM and OL among librarians of public libraries in Fars province. Also, among KM’s components, knowledge production and consolidation and sharing had the most correlation with OL (respectively 0.900 and 0/898 correlation coefficients). Also, the result of multiple linear regression showed that there is a 100% common variance between KM and OL (ADJ.R2=1.000). The production and consolidation component is the strongest predictor for OL (Beta=0.197). This study showed that knowledge production and consolidation component (acquisition of required skills in accordance with organizational goals) and knowledge sharing (transfer and sharing of effective individual and organizational experiences) have the greatest relationship and impact on the promotion and improvement of OL.
Originality/value: The issue of knowledge management has been considered in public library literature in recent years. However, the relationship between knowledge management and organizational learning has not been studied much; in addition, the study of this issue in the public library librarians of Fars province has been specifically considered in the present study. The results of this research can pave the way for library managers to try to improve knowledge and knowledge management that has led to organizational learning by planning, appropriate policies, and providing standards.
خلاصه ماشینی:
در اين پژوهش ، مديريت دانش در کتابخانه هاي عمومي استان فارس از طريق نمرات پاسخ گويان به پرسش نامه اي که از نظرية بکوويتز و ويليامز٧ (١٩٩٩) اقتباس شده و شامل ٤٥ سؤال است و بر اساس مقياس پنج درجه اي ليکرت سنجيده ميشود.
با وجود اين ، مرور متون نشان ميدهد بررسي رابطة بين مديريت دانش و يادگيري سازماني درکتابخانه هاي عمومي چندان موضوع توجه نبوده است .
بررســي متون مربوطه نشان ميدهد که رابطة بين دو متغير مديريت دانش و نوآوري بيش از ساير مفاهيم اين حوزه مورد توجه پژوهشگران بوده است ؛ از جمله ميتوان به پژوهش هاي مکيزاده و فرزين يزدي (١٣٩٤) و محمودي، زارعي و فاميل روحاني (١٤٠٠) اشاره کرد.
هدف پژوهش هدف اصلي اين پژوهش بررسي رابطة بين مديريت دانش و يادگيري سازماني در ميان کتابداران کتابخانه هاي عمومي استان فارس است .
فرضيه هاي پژوهش دو فرضيه در اين پژوهش بررسي شده است : فرضية اول : بين مديريت دانش و يادگيري ســازماني کتابداران کتابخانه هاي عمومي اســتان فارس رابطه وجود دارد.
ضريب پايايي کل براي هريک از پرسش نامه هاي مديريت دانش و يادگيري سازماني در جدول ١ نشان داده شده است .
فرضية اول پژوهش : بين مديريت دانش و يادگيري ســازماني در ميان کتابداران کتابخانه هاي عمومي استان فارس رابطه وجود دارد.
طبق نتايج به دست آمده ، ميتوان اين گونه استنباط کرد که مديريت دانش مهم ترين عامل در ايجاد تغييراتي مطلوب از طريق يادگيري سازماني در کتابخانه هاي عمومي استان فارس است .
Invesigating the relationship between organizational culture and knowledge management in public libraries in Kermanshah.