چکیده:
زمینه و هدف : در بررسی توصیفی، جنبه های گوناگون توصیف بعنوان بخش حائز اهمیت و عنصر اصلی و چشم اندازی وسیع مورد توجه قرار میگیرد تا توصیف در قالب سازه ای کارآمد و تحلیلی جهت بررسی و واکاوی در متون ادبی از جمله داستان و رمان به کار رود. توصیف شناسان بر این باورند که شناخت و درک بسیاری از شیوه ها و شگردهای زیبایی یک متن و ویژگیهای آن ، در گرو بررسی شیوه های توصیفی و چگونگی کاربرد آن در متن است . در گذشته عنصر توصیف بعنوان عنصری فرعی و ایستا در روایت مورد توجه قرار میگرفت اما امروزه در علم توصیف شناسی، این عنصر حائز اهمیت بسیاری است . هدف اصلی این پژوهش و زمینۀ مطالعاتی آن بررسی پویایی عنصر توصیف در متن دو داستان تنگسیر و بوف کور از چوبک و هدایت میباشد. روش مطالعه : شیوة مطالعه در این مقاله کتابخانه ای و بهره گیری از روش توصیفی ـ تحلیلی براساس متن دو داستان تنگسیر و بوف کور از جهت گزاره های توصیفی است . یافته ها: گزاره های توصیفی در ساختار و محتوای دو داستان توسط چوبک و هدایت بصورت هنرمندانه و در خدمت روایت داستان مورد استفاده قرار گرفته است و عناصر توصیفی در این دو داستان را میتوان از نوع پویا دانست . نتیجه گیری: در تنگسیر اثر چوبک و بوف کور از هدایت ، توصیفات ساختاری کوتاه ، مفصل ، بلند، صریح ، ضمنی، پنهان و توصیفات محتوایی با کارکرد ادبی، کنایی، اساطیری و زیباییشناسی مورد استفاده قرار گرفته اند.
BACKGROUND AND OBJECTIVES: In descriptive study, various aspects of description are considered as an important part and a main element and a broad perspective so that the description is used in the form of efficient and analytical structures to study and analyze literary texts such as stories and novels. Descriptors believe that it is possible to know and understand many of the methods and aesthetic techniques of a text and its features depending on the study of descriptive methods and how it is used in the text. In the past, the element of description was considered as a sub-element and static in narration, but today in the science of descriptively, this element is very important. The main purpose of this research and its field of study is to investigate the dynamics of the descriptive element in the text of the two stories of Tangsir and Buf-e-kur by Chubak and Hedayat.
METHODOLOGY: The study method in this article is library and the use of descriptive-analytical method is based on the text of two stories of Tangsir and Buf-e-kur in terms of descriptive propositions.
FINDINGS: The findings indicate that descriptive propositions in the structure and content of the two stories have been used artistically by Chubak and Hedayat in the service of storytelling, and therefore the descriptive elements in these two stories can be considered dynamic.
CONCLUSION: In Tangsir and Buf-e-kur have used short, detailed, long, explicit, implicit, hidden and content descriptions with literary, ironic, mythological and aesthetic functions.
خلاصه ماشینی:
com ORIGINAL RESEARCH ARTICLE Description and its linguistic and literary functions in contemporary fiction (Case study: Tangsir Sadegh Chubak and Buff-e-kur Sadegh Hedayat) F.
در گذشته توصيف عنصري ايستا در روايت داستان تلقي ميشد که کارکرد عمدة آن را تنها توضيحي از موقعيت ميدانستند اما اکنون علم توصيف شناسي با نگاهي عميق و دقيق به جنبه هاي گوناگون روايي در داستان يا رمان ، نقشي پويا و اساسي در آن ايفا ميکند؛ از اين منظر توصيف در اثر ادبي ازجمله رمان يا داستان ، نه به معني گزاره هايي که عامل ايستايي متن است ، بلکه در معناي کاربردي و به مثابۀ شاخه اي علمي در نقد و ارزيابي يک اثر ميتواند بخوبي مدنظر قرار گيرد؛ لذا ميتوان توصيف را در قالب يک نسخۀ علمي براي بررسي گزاره هاي روايي و کليت و ماهيت زبان اثر مورد توجه قرار دارد و نتيجۀ حاصل از آن را در ارزيابي سبک شناسانه به کار بست .
در سنت آفرينش اثر ادبي از ديرباز «توصيف » در ذيل سايۀ «روايت » داستان با درهم آميختگي مواجه بوده اند و ازاينرو توصيف در سايۀ روايت ، از اهميت و توجه کمتري برخوردار بوده است ؛ اما با تفکيک اين دو حيطه از يکديگر ميتوان شاهد حضور توصيف نه در قالب عنصري ايستا بلکه بعنوان عاملي مؤثر براي بازنمود وقايع ، گيرايي متن ، افزايش جنبه هاي هنري و التذاذ از اثر ادبي بود.