چکیده:
زمینه و هدف : ارتباط ایرانیها و اعراب به قبل از تاریخ مدون (دورة اســـاطیری) میرســـد که در عهد هخامنشیان گسترش یافته و در دورة ساسانیان عمیقتر میشود. این پیوند، که پس از ورود اسلام به ایران به اوج خود میرسد، موجب توسعۀ فراوان تعاملات دینی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی آنها شد. روش مطالعه : این مقاله براساس مطالعات کتابخانه ای و به شیوة توصیفی-تحلیلی انجام شده است . یافته ها: پیش ازاسلام ، اعراب با ایرانیان دارای ارتباطات کمابیش گسترده ای بودند، اما حملۀ اعراب و ورود اسلام به ایران ، تاثیرات بسیاری بر اوضاع اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و اقتصادی ایران بویژه عقیده و مذهب ایرانیان برجای نهاد. بااینحال دولت نوپای اسلامی نتوانست از تجربه و مهارت ایرانیان مســـلمان در امور حکومتی و دیوانی بی نیاز گردد؛ از قرن پنجم به بعد بنا به دلایلی مانند یادگیری زبان عربی بعلت شـــوق به یادگیری زبان قرآن ، اســـتفاده از زبان عربی برای ورود به امور اجتماعی و سیاسی، تشویق دین اسلام به یادگیری، و سلسله های تاریخی، نفوذ زبان عربی در فارسی بیشتر میشود. نتیجه گیری: کوچ و مهاجرت دوسویه ، شهرهای مرزی، قیامهای ایرانیان برضد اعراب ، تلاش ایرانیان در یادگیری زبان عربی به علل مذهبی و سیاسی، نیاز اعراب به ایرانیان در امور سیاسی، علمی و تشکیل دیوانها، ورود حکمت و پندواندرزهای ایرانی به ادب عرب ، و نهضت ترجمه از جمله مولفه های مهم در تاثیر و تاثر فرهنگ و ادب عربی و پارسی محسوب میشوند. مهمترین عامل در این تاثیر و تاثر، دین اسلام است . زبان عربی، زبان قرآن و دین اسلام بود و ایرانیان با پذیرش دین اسلام ، چاره ای جز آموختن زبان عربی نداشتند. از سوی دیگر برخی ایرانیان به دلایل دیگری مانند ورود به امور سیاسی و مبارزه ، مشغول فراگیری زبان عربی شدند و درنتیجه لغات و مفردات و اصطلاحات عربی بسیاری به زبان فارسی راه یافت و طبعا لغات زیادی نیز وارد زبان عربی گردید. واژه هایی که از زبان فارسی به عربی راه یافته ، بیشتر مربوط به حوزه های تمدن ، فرهنگ و سیاست است و بیشتر واژه هایی که زبان فارسی از عربی وام گرفته ، مربوط به حوزة دین است .
BACKGROUND AND OBJECTIVES: The relationship between Iranians and Arabs dates back to prehistoric times, ie to the mythical period, which expanded in the Achaemenid period and deepened in the Sassanid period., Their cultural, social and economic extent.
METHODOLOGY: This article is based on library studies and has been done in a descriptive-analytical manner.
FINDINGS: In the pre-Islamic period, the Arabs had more or less extensive relations with the Iranians, but the Arab invasion and the arrival of Islam in Iran had many effects on the social, political, cultural and economic situation in Iran, especially on the Iranian religion instead of. However, the fledgling Islamic state could not be deprived of the experience and skills of Muslim Iranians in government and court affairs. The use of Arabic language to enter into social and political affairs, encouraging Islam to learn, historical dynasties, etc. The influence of Arabic language in Persian increases.
CONCLUSION: Bilateral migration and migration, border cities, Iranian uprisings against Arabs, Iranians 'efforts to learn Arabic for religious and political reasons, Arabs' need for Iranians in governance, science and the formation of courts, the introduction of Iranian wisdom and advice to Arabic literature, Translation movement, etc. are among the important components in the influence of Arabic and Persian culture and literature on each other. Arabic was the language of the Qur'an and the religion of Islam, and the Iranians had no choice but to learn Arabic by accepting the religion of Islam. On the other hand, some Iranians, for other reasons, such as getting involved in politics and struggle, began to learn the Arabic language, and as a result, many Arabic words, phrases, and expressions became available in Persian through the Qur'an and the religion of Islam; And of course many words entered the Arabic language; The words that have been translated from Persian to Arabic are mostly related to the civilizational, cultural and political fields, and most of the words that Persian borrowed from Arabic are related to the religious field.
خلاصه ماشینی:
تأثير و تأثر زبان و فرهنگ ايراني و عربي ، طبيعتاً از نخستين جرقه هاي ايجاد ارتباط ميان اعراب و ايرانيان آغاز شده و پس از آن در دوره هاي مختلف تاريخي فرازونشيبهايي را پشت سر گذاشته است ؛ اما آنچه باعث درآميختن فرهنگ فارسي و عربي شد، شکست نظامي ساسانيان از اعراب و نفوذ و گسترش اسلام در ايران بود.
نفوذ ايرانيان و تشکيلات آنان در عصر عباسي آنقدر زياد بود که نيکلـسون در ايـن زمينـه ، چنـين مينويسد: «اگر اعراب ، پيش از اين دوره ، نقش ملت غالب را در عالم اسلام ، بازي ميکردند و ديگر ملتهـاي اسـلامي را به ديدة ديگري مينگريستند، اکنون کار برعکس شده است ؛ اينک مـا از يـک عـصر ملـي عربـي بـه يـک دورة نهضت ايراني و فرهنگ ايراني منتقل ميشويم ؛ زيرا برگزيدة سپاه اين دولت از خراسانيان تشکيل يافته ، پايتخت آن ، در سرزمين ايران بنا شده و بالاترين منصبهاي دولت به دست بزرگزادگان ايراني، اداره مـيشود (نيکلسون ، ١٣٨٠: ٢٨)؛ بنابراين جاي تعجب نيـست کـه اربـاب تحقيـق از جملـه محقق روسي «اينوسترانزف » تـشکيلات دولـت عباسـي و کتابهـايي را کـه در ادارة کـشور در دوران اسـلامي نوشته شده است ، از منابع موثق و قابل استفاده براي تحقيق و مطالعه دربارة دولت ساساني و تشکيلات داخلـي آن بداند (محمدي ملايري، ١٣٨٤: ٩٧).
فرهنگ و تمدن چندهزارسالۀ ايرانيان و بيتجربگي اعراب در زمينۀ فرهنگ و تمدن و نياز آنان به گنجينه هاي حکمت و علم ايرانيان و همچنين اقبال فراوان عرب به زبان و ادبيات فارسي و مخـصوصاً حکمـتهـاي ايراني، باعث شد نهضت عظيم و گسترده اي درجهت ترجمۀ آثاري که بيانگر فرهنگ و تمدن ايرانيان بود، صورت پذيرد و ايرانياني که از تاريخ و فرهنگ ايران دانشهاي ايراني اطلاع کافي داشتند و زبان عربي را نيز فراگرفته بودند، در اين امر پيشگام ديگران محسوب ميشدند.
The History of Glory in the Etiquettes of the Kingdom and Islamic States, translated by Mohammad Vahid Golpayegani, Tehran: Scientific and Cultural; p.