چکیده:
جایگاه و نقش مورخ بر محوریت آگاهی تاریخی، امری است که تجربه گرایی و ترقی تاریخ در نمود جامعه شناسی تاریخی را منعکس میگرداند. زیرا که محک نظریه وتجربه، حالت انتزاعی را به فعل متقاعد کنندهای بدل میسازد که مجموعه ای ناهمگون و متنوع از نهاده های اجتماعی و حوزه های وسیع آن را در جهت معرفت و فرآیند باز شناخت، پیوند داده است. ازین رو یک جامعه شناس تاریخی باید عالمی مسلط به تاریخ و جامعه شناسی باشد که در مرکزیت آگاهی تاریخی خود،
به توسعهی جوامع و پیچیدگیهای آن بپردازد. لذا تحقیق حاضر به این مساله پاسخ داده است که جایگاه و نقش مورخ در نتیجه دیالوگ این دو علم، ترقی تاریخی را فراهم میآورد. در حقیقت به واسطه ذات قوانین عینی و جهان شمول تاریخی و جایگاه مورخ است که ماهیت الزام آور پیش بینی آینده را در جامعه شناسی تاریخی ممکن ساخته است. اگرچه در خصوص جامعه شناسی تاریخی پژوهشهایی انجامشده است به نظر میرسد که تحقیق روش مندی که با رویکرد آگاهی تاریخی سعی در بیان اهمیت جایگاه و نقش مورخ در جامعه شناسی تاریخی و پژوهشهای میان رشتهای نموده باشد، وجود خارجی ندارد. لذا مقالهی حاضر با رویکرد توصیفی-تحلیلی انجام میگیرد. و با روش کتابخانهای اطلاعات مورد نیاز
جمع آوری میگردد. سپس با سعی در تفسیر وجوه مختلف موضوع در پرتو مساله ی تحقیق، نوشتار حاضرسامان مییابد
خلاصه ماشینی:
لذا پرسشی که طرح مساله مینماید این است که جایگاه و نقش مورخ در جامعه شناسی تاریخی چگونه است؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت که تاریخ در حکم کل جامعه هستی شناسانه و مورخ در صورت جز آن به روایت و پژوهش پیوسته و روشمند رخدادهای بشری میپردازد.
جامعه شناسی و تاریخ انسان به عنوان محور اصلی تاریخ، در میان موضوع و معنای علم تاریخ مشترک است دربرابر پرسش تاریخ چیست، پرسش مهمتر آن است که بدانیم کار مورخ یا تاریخ نگار چیست؟ هرچند که ارتباط تاریخ و مورخ در معنای شرح حوادثی است که به نتیجه گیریهایی از آن واقعه منجرشده و وابسته به جهان بینی و خواستهای تاریخ نگار است؛ اما در شرح عینی گرایانه ی تاریخ که منجر به حقیقت تاریخی و آگاهی تاریخی حاصل از آن میگردد، لازم است که مشاهدات واقعی را در بر داشته باشد.
زیرا که جامعه شناسی، بستر علم تاریخ را روایی میداند اما نکتهی اغلب نادیده گرفته شده در میان جامعه شناسان آن است که با آن که جامعه شناسی با واقعیتهایی سر و کار دارد که تنها در قالب روایت تن به مطالعه میدهد، ولی این امر روایی در جامعه شناسی خود نیز امری تاریخی است.
هرچند که تمام این تاریخ و آگاهی مورخ با تکیه بر فقدان منابع و آثار تحقیق از یک مرحله زمان تاریخی، ناتمام و ناقص باشد؛ ولی همین آگاهی نظری-تجربی اندک بسیار ضروری است چندانکه میتواند در مطالعهی دیالکتیک تاریخی جوامع مدرن اثربخش باشد.