چکیده:
در این مقاله ابتدا به توضیح درباره بحث غنیمت شمردن زمان و اهمیت آن در زندگی انسان پرداخته ایم سپس دو شخصیت
بزرگ ادبیات فارسی یعنی خیام و سعدی را معرفی کرده و گزیده ای از اشعار این دو شاعر گران سنگ را آورده ایم. تحلیل و
مقایسه افکار و جهان بینی خیام و سعدی بخش بعدی میباشد در بخش نتیجه گیری به شباهتها و تفاوت های جهان بینی این
دو شاعر پرداخته ایم که به صورت خلاصه در اینجا آنها را ذکر میکنیم. در تفکر خیام بودن یا نبودن انسان خللی در جهان
ایجاد نمیکند و انسان در قلمرو هستی موجودی منفعل و بیاراده است. در آثار سعدی صحنه های عبرت انگیزی وجود دارد که
انسان را به حسرت و عبرت فرا میخواند. در مجموع رگه هایی از اندیشه های خیام را میتوان در آثار سعدی مشاهده کرد، اما
تفاوت آنها را میتوان چنین بیان کرد خیام از مردم زمانه کناره گرفته و افکار و عادات آنها را با زبان تند محکوم کرده و انسان
را به خوش باشی و نخوردن غم جهان گذران دعوت می کند. در سوی دیگر سعدی ماند حکیمی که درد و رنج بسر را بداند
انسان را به بردباری و صبر فرا می خواند و غنیمت شمردن زمان را به او یادآوری می کند. اساس تربیت او حکمت ذوقی و
عملی است که همان بازگشت به سوی خداست و به این علت لحن گرم و امیدوار کننده و سرشار از شور زندگی است.
خلاصه ماشینی:
٢ دانشجوي کارشناسي، رشته ي آموزش زبان و ادبيات فارسي، دانشگاه پرديس حضرت رسول اکرم اهواز (دانشگاه فرهنگيان ) ٣ دانشجوي کارشناسي، رشته ي آموزش زبان و ادبيات فارسي، دانشگاه پرديس حضرت رسول اکرم اهواز (دانشگاه فرهنگيان ) ٤ دانشجوي کارشناسي، رشته ي آموزش زبان و ادبيات فارسي، دانشگاه پرديس حضرت رسول اکرم اهواز (دانشگاه فرهنگيان ) ٥ دانشجوي کارشناسي، رشته ي آموزش زبان و ادبيات فارسي، دانشگاه پرديس حضرت رسول اکرم اهواز (دانشگاه فرهنگيان ) چکيده در اين مقاله ابتدا به توضيح درباره بحث غنيمت شمردن زمان و اهميت آن در زندگي انسان پرداخته ايم سپس دو شخصيت بزرگ ادبيات فارسي يعني خيام و سعدي را معرفي کرده و گزيده اي از اشعار اين دو شاعر گران سنگ را آورده ايم .
واژه هاي کليدي: جهان بيني، غنيمت شمردن زمان ، عبرت پذيري، خيام ، سعدي 8 مقدمه ادبيات آئينه ي افکار ملت هاست و شعراي بزرگ هر قوم ، به علت اثري که از محيط خود پذيرفته و بر آن نهاده اند، بهترين معرف قوم و محيط خويش اند و به اين جهت ، تفاوت بين روش انديشه و نوع ديد آنها را به خوبي منعکس ميسازد.
خيام در شعارش به نقد 12 بودن زمان حال اشاره مي کند و انديشه فردا را چيزي جز آرزو ها و خواسته هاي متزلزل نمي داند و تصريح دارد که اگر شخص بيدار دل و آگاهي هستي قدر همين امروز را بدان چون مدت عمر ما نامعلوم است و نامشخص بودن معمر ما نيروي محرکي براي دريافت حال و غنيمت شمردن زمان است .